سرانه گزارش میدهد؛
انتقال قدرت پس از یک قرن / چین جای آمریکا را خواهد گرفت
بسیاری از پیشبینیهای اولیه حاکی از عبور قدرت اقتصادی چین از آمریکا بین سالهای ۲۰۳۰ تا ۲۰۳۵ بود، اما به دلیل کند شدن رشد اقتصادی چین، برخی تحلیلها این تاریخ را به دهه ۲۰۴۰ موکول کردهاند.

در دهههای اخیر، مقایسه روند رشد اقتصادی ایالات متحده آمریکا و جمهوری خلق چین یکی از مهمترین موضوعات در اقتصاد جهانی بوده است. آمریکا طی بیش از یک قرن گذشته بزرگترین اقتصاد جهان بوده و همواره نقش اصلی را در بازارهای مالی، نوآوری و سیاستگذاری اقتصادی بینالمللی ایفا کرده است.
رشد اقتصادی آمریکا در دهههای اخیر عمدتاً بین ۲ تا ۳ درصد در سال بوده و ساختار این اقتصاد بر خدمات، فناوریهای پیشرفته و صنایع خلاق مبتنی است. با وجود چالشهایی مانند بدهیهای فدرال بالا و چرخههای رکود و رونق، آمریکا همچنان از مزیتهای متعددی از جمله سلطه دلار و شرکتهای پیشروی جهانی برخوردار است.
در مقابل، اقتصاد چین از سال ۱۹۷۸ و با آغاز سیاستهای اصلاحات و درهای باز، جهش چشمگیری را تجربه کرد. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی چین در چند دهه گذشته در برخی سالها به بیش از ۱۰ درصد نیز رسیده است. این کشور ابتدا با اتکا بر صادرات و صنایع تولیدی ارزان، به «کارخانه جهان» تبدیل شد و در سالهای اخیر به سمت توسعه فناوریهای نوین، صنایع دانشبنیان و گسترش بازار مصرف داخلی حرکت کرده است.
با این حال، رشد اقتصادی چین در دهه گذشته به دلایل ساختاری از جمله بحران بازار مسکن، بدهیهای بالا و روند پیر شدن جمعیت کاهش یافته و به حدود ۴ تا ۵ درصد رسیده است.
بر اساس گزارشهای صندوق بینالمللی پول (IMF)، بانک جهانی و سایر نهادهای معتبر، تولید ناخالص داخلی چین بر اساس قدرت خرید (PPP) از سال ۲۰۱۴ از آمریکا پیشی گرفته است. اما در مقیاس اسمی (به دلار جاری)، همچنان ایالات متحده اقتصاد بزرگتری محسوب میشود. بسیاری از پیشبینیهای اولیه حاکی از عبور چین از آمریکا بین سالهای ۲۰۳۰ تا ۲۰۳۵ بود، اما به دلیل کند شدن رشد اقتصادی چین، برخی تحلیلها این تاریخ را به دهه ۲۰۴۰ یا حتی دیرتر موکول کردهاند.
چین برای دستیابی به جایگاه نخست اقتصادی جهان در سطح اسمی، نیازمند حل چالشهای ساختاری، اصلاحات اقتصادی و حفظ نرخ رشد پایدار است. در غیر این صورت، برخی کارشناسان معتقدند این هدف ممکن است در بلندمدت محقق نشود.