فاجعه زیستمحیطی در راه است؟ نقشه آمایشی، کلید نجات یا آغاز بحران؟
آمایش سرزمین؛ کلید توسعه پایدار، توازن جمعیتی و بهرهوری سرمایه با پرهیز از اتلاف منابع.
بازگشت آمایش سرزمین به کانون سیاستگذاری؛ راهی برای توسعه پایدار ایران
همزمان با ضرورت بازآرایی مسیر توسعه کشور، آمایش سرزمین دوباره به جایگاه اصلی خود بازگشته است. این رویکرد که طی سالهای اخیر به یکی از کلیدیترین اصطلاحات در سیاستگذاری عمومی ایران تبدیل شده، در عمل غالباً کمتر از آنچه باید به کار گرفته شده است. اکنون که دولت مسیر توسعه منطقهای را با جدیت بیشتری دنبال میکند، اهمیت آمایش دوباره برجسته شده است؛ بهویژه آنکه بخش بزرگی از چالشهای ایران از مهاجرت و تمرکز جمعیت تا اتلاف سرمایه و پروژههای نیمهتمام ریشه در فقدان همین نگاه آمایشی دارد.
آمایش سرزمین: فراتر از «کجا سرمایهگذاری کنیم»
به بیان دیگر، مسئله اصلی فقط «کجا سرمایهگذاری کنیم» نیست؛ بلکه «چرا آن نقطه بهترین مکان برای آن نوع فعالیت است». آمایش سرزمین، پاسخی علمی و مبتنی بر داده برای همین پرسش است.
چرا توسعه ایران بدون آمایش پایدار نمیشود؟
ایران کشوری با تنوع اقلیمی، منابع طبیعی متفاوت و مزیتهای پراکنده در سراسر پهنه خود است. اما روند توسعه در چند دهه گذشته این تنوع را جدی نگرفته و نتیجه آن شده که برخی مناطق بیشازحد بارگذاری شدهاند و برخی دیگر تقریباً بلااستفاده ماندهاند.
نمونه روشن این عدم توازن را میتوان در استقرار صنایع آببر در مناطقی با تنش آبی بالا، یا ایجاد واحدهای تولیدی در جایی دید که فاقد زیرساخت لجستیکی مناسب است. آمایش سرزمین دقیقاً آمده تا این چرخه ناهمخوانی را اصلاح کند.
بر اساس مطالعات رسمی سازمان برنامه و بودجه، بیش از ۴۰ درصد از پروژههای نیمهتمام کشور به دلیل «انتخاب اشتباه مکان» یا «عدم هماهنگی با ظرفیتهای محلی» دچار شکست یا توقف شدهاند. این اتلاف عظیم منابع نشان میدهد که توسعه بدون نقشه آمایشی، تنها به تکرار چرخه خطا منجر میشود.
آمایش؛ از یک سند مطالعاتی به ابزار سیاستگذاری
گزارشهای اخیر نشان میدهد که دولت در حال حرکت به سمت استفاده عملی از اسناد آمایشی استانهاست؛ اسنادی که مزیتهای هر منطقه را از منظر صنعت، کشاورزی، محیطزیست، انرژی و لجستیک مشخص کردهاند.
وقتی توسعه بر اساس این اسناد پیش میرود، استانها از نقش «مصرفکننده بودجه» به «تحریککننده رشد اقتصادی» تبدیل میشوند.
در این مدل، سرمایهگذاریهای بزرگ ملی نیز نه براساس فشار دستگاهها، بلکه با توجه به «تناسب فعالیت با ظرفیت منطقهای» انجام میشود. برای مثال، پهنههای معدنی شرق کشور توان تبدیل شدن به کانون صنایع پاییندست را دارند، یا مناطق دارای انرژی پایدار میتوانند میزبان صنایع انرژیبر باشند. این الگو هم هزینه تولید را کاهش میدهد و هم بهرهوری سرمایه را بالا میبرد.
«ایران بدون آمایش، توسعه نمییابد»
ناصر عظیمی، پژوهشگر برجسته توسعه و آمایش سرزمین و از چهرههای معتبر مطالعات سرزمینی ایران، سالهاست نسبت به پیامدهای توسعه بدون نقشه هشدار داده است. او در گفتوگوها و نوشتههای علمی خود بارها تأکید کرده است: «مسئله اصلی توسعه در ایران، نبود یک نگاه سرزمینی است. توسعه زمانی پایدار است که بر مبنای توان محیطی و ظرفیت واقعی مناطق پیش برود. هر جا خلاف این اصل حرکت کردیم، با بحرانهای بزرگ اقتصادی و اجتماعی روبهرو شدیم.»
عظیمی تصریح میکند که تا زمانی که تصمیمگیریها در مرکز متمرکز باشد و استانها امکان برنامهریزی مبتنی بر ظرفیتهای بومی را نداشته باشند، توسعه با همین شکل نامتوازن ادامه خواهد یافت. او میگوید: «هیچ کشوری با این میزان تنوع سرزمینی نمیتواند از یک نقطه واحد اداره شود. اگر آمایش اجرا شود، موتورهای رشد پراکنده کشور فعال میشوند و توسعه از حالت یکقطبی خارج میشود.»
این تحلیل، در کنار تحقیقات دیگر او درباره نقش جغرافیا در توسعه، این موضوع را روشن میکند که آمایش سرزمین نهتنها یک نقشهراه، بلکه «پیشنیاز» توسعه در ایران است.
آمایش چگونه میتواند موتورهای رشد را فعال کند؟
اجرای کامل آمایش سرزمین چند نتیجه کلیدی دارد:
- کاهش اتلاف منابع: پروژههایی که بر اساس مزیت منطقهای طراحی شوند، احتمال شکست بسیار کمتری دارند.
- افزایش بهرهوری سرمایه: سرمایهگذاری در مناطقی که مزیت اقتصادی دارند، بازده بالاتری ایجاد میکند.
- کاهش مهاجرت و تعادل جمعیتی: وقتی اشتغال در محل ایجاد شود، مهاجرتهای ناگزیر کاهش مییابد.
- افزایش جذابیت برای بخش خصوصی: سرمایهگذار زمانی ورود میکند که بداند منطقه، ظرفیت واقعی برای فعالیت دارد.
- توزیع عادلانه زیرساختها: آمایش به دولت کمک میکند منابع را هوشمندانه و بر اساس اولویتهای واقعی تخصیص دهد.
آمایش، ریل توسعه است
آمایش سرزمین در واقع همان حلقه مفقودهای است که میتواند توسعه ایران را از شرایط نامتوازن فعلی خارج کند. این رویکرد با ارائه نقشه روشن از ظرفیتها و محدودیتها، به سیاستگذاری اقتصادی جهت میدهد و هزینههای تصمیمگیری اشتباه را کاهش میدهد.
اگر آمایش بهطور کامل در سیاستگذاری استانها و دستگاههای ملی وارد شود، میتوان انتظار داشت که توسعه کشور از یک مسیر قابل پیشبینی، علمی و پایدار عبور کند؛ مسیری که در آن هر استان، بهجای رقابت برای بودجه، بر مزیتهای واقعی خود تکیه خواهد کرد.