سرآمد انتخاب هوشمندانه

شاراپووا: خداحافظی با تنیس یا نمایشی جدید؟

ماریا شاراپووا پس از خداحافظی از تنیس حرفه‌ای، مسیر کارآفرینی را در پیش گرفته است.

شاراپووا: خداحافظی با تنیس یا نمایشی جدید؟

ماریا شاراپووا، ستاره سابق دنیای تنیس، در گفت‌وگویی مفصل به مسیر دشوار قهرمانی، تأثیرات عمیق آن بر زندگی‌اش و دلایلی که بازگشت او به میادین ورزشی را منتفی کرده است، پرداخت.

روایت اولین پیروزی‌های بزرگ و چالش‌های پس از آن

شاراپووا که پس از پایان دوران حرفه‌ای همچنان حضوری فعال و پررنگ در رسانه‌ها دارد، اخیراً میهمان پادکست دیوید روبنشتاین بود. او در ابتدای این گفت‌وگو، به اولین پیروزی‌های بزرگ خود اشاره کرد و لحظه حساس قهرمانی در ویمبلدون سال 2004 را این‌گونه توصیف کرد: "بعد از آن قهرمانی خیلی چیزها تغییر کرد؛ هم خوب و هم بد. تو دختر بسیار جوانی هستی و ناگهان چیزهایی به سمتت می‌آید که در زندگی‌ات هرگز انتظارش را نداشتی. این فرصتی است برای گفتن 'بله' به بسیاری از چیزها، در حالی که در واقع باید 'نه' بگویی و دوباره روی کاری تمرکز کنی که تو را به این نقطه رسانده است. چون وقتی تو برنده می‌شوی، دیگران همان لحظه در حال تمرین‌ هستند تا در مسابقه‌ بعدی شکستت بدهند."

او همچنین خاطره‌ای از روزهای پس از قهرمانی در ویمبلدون را با جزئیات نقل کرد: "کمی بعد به لس‌آنجلس برگشتم. مربی‌ام آنجا بود و ما معمولاً نزد او می‌ماندیم. آن زمان پول زیادی نداشتیم و در یک هتل زندگی می‌کردیم. بعد از قهرمانی در ویمبلدون مدیر برنامه‌هایم اتاق‌مان را ارتقا داد. آنجا کنار حمام یک اردک پلاستیکی زرد گذاشته بودند. به او زنگ زدم و گفتم: 'بردن ویمبلدون بهترین اتفاق زندگی‌ام بوده' و این را از زبان یک نوجوان تصور کنید."

کامل شدن رویای گرند اسلم در رولان گاروس

قهرمانی در رولان گاروس سال 2012، که آخرین قطعه پازل گرنداسلم شاراپووا را کامل کرد، از دیگر موضوعاتی بود که در این گفت‌وگو به آن پرداخته شد. او در مقایسه شیرینی این پیروزی با ویمبلدون گفت: "فکر نمی‌کردم عمق این پیروزی را درک کنم اما واقعاً فوق‌العاده بود. بازی روی زمین خاکی بسیار دشوار است؛ تمام نقاط ضعف من را برملا می‌کرد. برای یک ورزشکار، اینکه در برابر هزاران تماشاگر نقطه ضعفی را بشناسی و همانجا، جلوی چشم مردم، آن را به نقطه‌ قوت تبدیل کنی، این تجربه‌ای بسیار قدرتمند است."

تصمیمی سرنوشت‌ساز و آغاز مسیری دشوار

این تنیسور پیشین به نقطه‌ آغاز مسیر حرفه‌ای خود اشاره کرد و از تصمیم سرنوشت‌ساز پدرش در چهار سالگی سخن گفت: "پدرم پولی پس‌انداز کرد و مرا با قطار از سوچی به مسکو برد تا در یک رویداد نمایشی مارتینا ناوراتیلووا شرکت کنم. چند صد کودک آنجا بودند اما ناوراتیلووا پدرم را کنار کشید و گفت: دخترت استعداد دارد. باید جایی باشد که از او حمایت شود. پدرم آن زمان تمام روزنامه‌ها را می‌خواند و متوجه شد خانواده‌ ویلیامز و آنا کورنیکووا در فلوریدا تمرین می‌کنند. تصمیمش را گرفت اما ما پول زیادی نداشتیم، با 700 دلار وارد آمریکا شدیم. مادرم هم دو سال دیگر در روسیه ماند تا برای ویزا اقدام کند."

شاراپووا همچنین از ورود به آکادمی نیک بولتیری و چالش‌های مالی در ابتدای راه گفت: "به آکادمی نیک بولتیری رسیدیم و نیمه‌ شب در زدیم. پرسیدند: پول‌تان کجاست؟ و ما گفتیم: در واقع پولی نداریم اما در نهایت آنها به من بورسیه دادند."

رقابت، دوستی و پرهیز از روابط نزدیک در تور

در بخش دیگری از گفت‌وگو، به روابط درون تور تنیس پرداخته شد؛ موضوعی که همواره برای ماریا شفاف و بدون تعارف بوده است: "برای من همیشه سخت بود تصور کنم با کسی که فردا باید شکستش بدهم برای شام بیرون برویم. چطور باید تمام تلاشم را بکنم تا فردا مشت گره‌کرده‌ام را جلویش بالا بگیرم اما امشب او را در آغوش بگیرم؟ این برایم منطقی نبود. رختکن هم برای من بیشتر شبیه دفتر کار بود. زیاد آنجا نمی‌ماندم."

با این حال، او به رابطه‌اش با سرنا ویلیامز اشاره کرد که در دوران پس از حرفه به دوستی تبدیل شد. حضور غیرمنتظره سرنا در مراسم ورود شاراپووا به تالار مشاهیر تنیس، نمونه‌ای از این دگرگونی بود: "دعوت‌کردن او تصمیم ساده‌ای نبود. گفتم: هیچ‌کس را ترجیح نمی‌دهم روی این صحنه ببینم جز تو. و او پذیرفت و گفت: این افتخاری بزرگ است. لحظه‌ای که روی صحنه آمد، سکوتی 5 تا 10 ثانیه‌ای سالن را فرا گرفت. مردم شوکه شده بودند. با خودم گفتم: به چیزی که می‌خواستیم رسیدیم. سخنرانی‌اش هم بسیار قوی اما در عین حال شخصی و متفکرانه بود."

قطعیت بازگشت، حتی در سطح آماتور

با وجود دلتنگی برای هیجان رقابت، شاراپووا بازگشت خود را حتی در سطح آماتور نیز منتفی دانست: "صادقانه بگویم، نمی‌خواهم نسخه‌ غمگینی از خود گذشته‌ام باشم. من سرعت، واکنش‌پذیری و قدرت این ورزش را دوست داشتم اما وقتی مدتی طولانی بازی نمی‌کنی، همه‌ چیز را از دست می‌دهی."

زندگی پس از حرفه؛ از مادری تا کارآفرینی

اکنون ماریا زندگی‌ سرشار و پرتحرک دارد؛ او و همسرش در حال بزرگ‌کردن پسرشان، تئودور هستند و اوقات فراغت‌شان را صرف حضور در رویدادها و سخنرانی‌ها می‌کنند. از مراسم افتتاح باشگاه سلامت خلیج در دبی گرفته تا سخنرانی اخیر او در لیسبون؛ جایی که قهرمان پنج دوره‌ گرنداسلم، تجربه‌ زندگی و مسیر حرفه‌ای‌اش را با مخاطبان به اشتراک گذاشت.

ارسال نظر