سرآمد انتخاب هوشمندانه

نبرد بقای سودان: از فاشر تا کردفان، پشت پرده اختلافات خفته!

جنگ داخلی سودان میان ارتش و نیروهای واکنش سریع بحران انسانی و آوارگی در دارفور و کردفان ایجاد کرده و خطر تجزیه کشور را افزایش داده است.

نبرد بقای سودان: از فاشر تا کردفان، پشت پرده اختلافات خفته!

جنگ داخلی سودان به یکی از شدیدترین بحران‌های انسانی قرن ۲۱ بدل شده است؛ تقابل ارتش و نیروهای واکنش سریع، بیش از ۱۴ میلیون آواره برجای گذاشته و چشم‌انداز تجزیه کشور را تشدید کرده است.

تصرف فاشر، نمادی از احتمال تجزیه سودان

تصرف شهر فاشر، پایتخت دارفور شمالی، توسط نیروهای واکنش سریع (RSF) در ۲۶ اکتبر ۲۰۲۵، پس از ۱۸ ماه محاصره، پیروزی نظامی مهمی برای محمد حمدان دقلو (حمیدتی) محسوب می‌شود. این رویداد، همزمان با عقب‌نشینی نیروهای مسلح سودان (SAF)، خطوط جبهه نبرد را بازآرایی کرده و سودان را در آستانه دوگانه‌ای از تثبیت یا تشدید بحران قرار داده است. برای درک عمق این بحران، بررسی ریشه‌های تاریخی، اقتصادی و اجتماعی سودان ضروری است.

ریشه‌های تاریخی بحران کنونی سودان

سودان، کشوری با ساختارهای سیاسی و اجتماعی پیچیده، ریشه‌های بحران کنونی را در دوران استعمار و پیش از آن دارد. حمله محمدعلی پاشا در ۱۸۲۱، حکومت‌های محلی را نابود و پایه‌های دولت مرکزی را بنا نهاد. دوره مهدیه (۱۸۹۹-۱۸۸۵) شاهد تلاش محدودی برای بومی‌سازی ساختارهای حکومتی بود، اما اشغال بریتانیایی-مصری (۱۹۵۶-۱۸۹۹) با سیاست «مناطق بسته»، شمال و جنوب را جدا کرده و بذرهای درگیری‌های قومی را کاشت.

پس از استقلال در ۱۹۵۶، سودان وارد چرخه‌ای از کودتاها و حکومت‌های ناپایدار شد. شورش‌های جنوب و جنگ‌های داخلی بعدی، با جدایی جنوب در ۲۰۱۱ و از دست رفتن ۷۵ درصد منابع نفتی، تشدید شد. جنگ دارفور (۲۰۰۳) و درگیری‌های کردفان و نیل آبی (۲۰۱۱-۲۰۲۰) باعث تقویت مناطق حاشیه‌ای علیه دولت مرکزی شد. تمرکز منابع و قدرت در خارطوم و ایالت جزیره، الگوی مرکز-حاشیه را شکل داد و حاشیه‌ها را به کانون شورش‌ها و بی‌ثباتی تبدیل کرد.

اشغال فاشر و تجزیه احتمالی سودان

تصرف شهر فاشر توسط نیروهای واکنش سریع، کنترل حدود ۲۵ درصد از مساحت سودان (دارفور) را به این نیروها واگذار کرد. این پیروزی، که با کشتار گسترده غیرنظامیان همراه بود، نتیجه تمرکز ارتش بر خارطوم و مناطق کلیدی دیگر است. با وجود پیروزی ارتش در بازپس‌گیری خارطوم در مارس ۲۰۲۵، تمرکز نیروهایش در مرکز، فرصت را برای نیروهای واکنش سریع فراهم کرد تا با اتکا به پایگاه‌های قومی، خطوط تدارکاتی خارجی و درآمدهای طلا، تسلط بر دارفور را تثبیت کنند.

این پیروزی دو وجه دارد: از یک سو، نیروهای واکنش سریع به قدرت موازی در سودان تبدیل شده و برنامه‌هایی برای ایجاد «دولت صلح و وحدت»، چاپ پول، صدور پاسپورت و ثبت احوال دارند. از سوی دیگر، جرایم انسانی و پاکسازی‌های قومی در دارفور تشدید شده و حدود ۵۰ هزار نفر آواره شده‌اند. این اقدامات، ترکیب جمعیتی را تغییر داده و میزان حمایت خارجی نیروهای واکنش سریع را نیز تقویت کرده است.

اقتصاد سودان نیز به شدت آسیب دیده است؛ خسارت‌های جنگ حدود ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد شده، تولید صنعتی ۷۰ درصد کاهش یافته، خدمات ۴۹ درصد و کشاورزی ۲۱ درصد آسیب دیده‌اند. بیش از ۸ میلیون آواره داخلی و بیش از ۲ میلیون خارجی، همراه با هزاران کشته، بحران را عمیق‌تر کرده است.

عوامل ساختاری بحران

سودان با جمعیتی بالغ بر ۴۵ میلیون نفر، دارای منابع عظیم طبیعی و کشاورزی است. با این حال، تمرکز منابع در مرکز، حاشیه‌ها را محروم کرده و چرخه خشونت را تداوم می‌بخشد. در این شرایط، نیروهای واکنش سریع با استفاده از شبه‌نظامیان قبیله‌ای دارفور، توانسته‌اند قدرت اقتصادی و نظامی قابل توجهی کسب کنند.

در آغاز جنگ، نیروهای واکنش سریع بخش‌هایی از خارطوم و تأسیسات حیاتی را تصرف کردند، اما ارتش سودان با برتری هوایی مرکز را بازپس گرفت. با این حال، نیروهای واکنش سریع با پشتیبانی خارجی و استراتژی محاصره، دارفور را اشغال کردند. این تضاد، نمونه واضحی از الگوی مرکز-حاشیه است: ارتش از مناطق استراتژیک دفاع می‌کند، در حالی که نیروهای واکنش سریع حاشیه‌ها را برای تضعیف مرکز بسیج می‌کنند.

سناریوهای آینده بحران سودان

تحولات اخیر نشان می‌دهد که نبرد آینده بر سر ایالت کردفان به نقطه عطفی در جنگ داخلی میان ارتش سودان و نیروهای حمایت سریع تبدیل شده است. هر دو طرف این منطقه را کلیدی می‌دانند، اما با اهداف و رویکردهای متفاوتی.

سناریوی نخست: پیروزی ارتش در کُردفان

تحلیل‌ها نشان می‌دهد محتمل‌ترین سناریو، حفظ کنترل کُردفان توسط ارتش است. نیروهای واکنش سریع، با وجود موفقیت‌های محلی در دارفور، قادر به اجرای محاصره‌ای طولانی و مؤثر بر الابیض، مرکز کُردفان، نیستند. موقعیت جغرافیایی باز منطقه، خطوط تدارکاتی طولانی و آسیب‌پذیری در برابر حملات هوایی، مانع پیشروی پایدار این نیروها می‌شود. در مقابل، ارتش به چندین پایگاه هوایی و خطوط ارتباطی مطمئن دسترسی دارد و می‌تواند با اعزام نیرو مقاومت خود را تقویت کند. در این صورت، درگیری‌ها به سمت تثبیت خطوط نبرد پیش خواهد رفت و سودان به سمت تقسیم غیررسمی کشور میان دو قدرت نظامی با دولت‌های موازی، شبیه به مدل شرق لیبی، پیش خواهد رفت.

سناریوی دوم: پیشروی حمیدتی در کُردفان

احتمال موفقیت نیروهای حمایت سریع در تصرف کامل کُردفان ضعیف است. چنین اقدامی مستلزم افزایش گسترده نیرو، صرف هزینه انسانی بالا و در معرض خطر قرار دادن دارفور است. در صورت وقوع این حمله، ارتش ناچار به تشدید نبرد و تمرکز تمام ظرفیت خود برای بازپس‌گیری منطقه خواهد شد، چرا که از دست دادن کُردفان به معنای گشوده‌شدن مسیر به سوی نیل و تهدید مستقیم خارطوم است.

سناریوی سوم: بازپس‌گیری دارفور توسط ارتش

احتمال اینکه ارتش بتواند پیش از نبرد کُردفان، دارفور را پس بگیرد، بسیار اندک است. کمبود نیروی انسانی، دشواری تأمین تدارکات و فقدان توان لجستیکی گسترده مانع از چنین اقدامی است. از همین رو، انتظار می‌رود ارتش فعلاً بر دفاع از کُردفان متمرکز بماند و آن را به پایگاهی برای بازسازی و حملات آینده به سمت دارفور تبدیل کند.

نتیجه‌گیری

در مجموع، توازن قوا در سودان به سوی نوعی بن‌بست نظامی پیش می‌رود. ارتش سودان در حفظ مراکز کلیدی و پایتخت برتری دارد، اما نیروهای واکنش سریع نیز در غرب کشور پایگاه اجتماعی و جغرافیایی محکمی یافته‌اند. اگر تغییر ساختار سیاسی و توزیع واقعی قدرت در میان مناطق صورت نگیرد، سودان به سمت تجزیه غیررسمی و تثبیت دو حاکمیت موازی پیش خواهد رفت.

بحران کنونی سودان، بازتابی از فروپاشی تاریخی ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این کشور است. ریشه‌های عمیق تبعیض، تمرکز قدرت در خارطوم و سیاست‌های مرکزگرایانه دولت‌های پیاپی، زمینه‌ساز ظهور نیروهایی مانند واکنش سریع شد که اکنون به بازیگر شبه‌دولتی بدل شده‌اند. تصرف دارفور و احتمال گسترش نبرد به کردفان، سودان را در مسیر «لیبیایی شدن»، یعنی تقسیم عملی کشور میان دو مرکز قدرت نظامی با پشتوانه‌های قومی و خارجی متفاوت، قرار داده است.

ارسال نظر