پارس جنوبی در چنگال غول گازی: قطر چه نقشهای دارد؟
ایران و قطر در مورد برداشت و فشارافزایی میدان گازی پارس جنوبی توافق کردند.
رقابت خاموش در بزرگترین میدان گازی جهان؛ پارس جنوبی در آستانه شکاف فنی و اقتصادی
شکاف فزاینده در برداشت گاز؛ قطر پیشتاز، ایران درجا
پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی جهان و منبعی سرشار از ثروت استراتژیک برای ایران و قطر، در قلب خلیج فارس قرار دارد. در حالی که قطر با توسعه پیوسته و فشارافزایی، برداشت گاز را سرعت میبخشد، ایران با چالشهای اصلاح ساختار مالی، کمبود سرمایه و فرسودگی تجهیزات دست و پنجه نرم میکند. ظرفیت تولید گاز قطر از مرز ۸۰۰ میلیون متر مکعب در روز عبور کرده، در حالی که ایران، علیرغم توسعه ۲۴ فاز، در بهترین حالت قادر به برداشت حدود ۶۵۰ میلیون متر مکعب است. کاهش فشار طبیعی مخزن، این اختلاف را در سالهای آینده به شکافی اقتصادی و فنی تبدیل خواهد کرد که تنها با سرمایهگذاری سنگین در پروژههای فشارافزایی (EOR) قابل جبران است.
دههها توسعه با دو منطق متفاوت؛ میراث مدیریت مالی
توسعه میدان پارس جنوبی در دو سوی مرز، طی بیست سال اخیر، با دو رویکرد کاملاً متفاوت دنبال شده است. قطر با مشارکت غولهای بینالمللی همچون TotalEnergies، ExxonMobil و Shell، و ایران با تکیه بر پیمانکاران داخلی، منابع صندوق توسعه ملی و اوراق سلف نفتی. این تفاوت در رویکرد، منجر به شکاف عمیق در بهرهوری شده است؛ به طوری که هر فاز قطری در پارس جنوبی، از نظر ضریب بازیافت و فشار خروجی، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد جلوتر از طرف ایرانی قرار دارد. تأخیرهای مالی و تحریمها در ایران، پروژه فشارافزایی را به تعویق انداخته و بستر انتقال گاز از سکوهای جنوبی به خشکی را فرسوده کرده است.
پروژه عظیم قطر؛ پیشرفت بیوقفه در مقابل سکوت ایران
قطر از سال ۲۰۲۳، پروژهای عظیم تحت عنوان North Field Expansion را آغاز کرده که هدف آن افزایش ظرفیت برداشت گاز تا بیش از ۱۲۰۰ میلیون متر مکعب در روز تا سال ۲۰۲۷ است. این برنامه شامل نصب کمپرسورهای فوقسنگین در لایههای عمیق و تزریق گاز بازگردانیشده برای افزایش فشار مخزن مشترک است. در مقابل، ایران نیز طرح فشارافزایی را از سال ۱۳۹۹ در دستور کار قرار داد، اما نه بودجه مشخصی تخصیص یافت و نه شرکت خارجی حاضر به همکاری شد. تلاش برای جذب شرکتهای چینی و روسی نیز با موانع فنی روبهرو شده است.
تأخیر در اجرای پروژه فشارافزایی ایران؛ از طراحی تا توقف
طرح فشارافزایی پارس جنوبی، که قرار بود با هزینهای بین ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار اجرا شود، از سال ۱۴۰۰ تاکنون تنها در مرحله طراحی اولیه و مطالعه امکانسنجی متوقف مانده است. در غیاب مهندسی تأمین مالی مشخص، وزارت نفت به دنبال «اصلاح ساختار مالی مشارکت داخلی» است که به معنای تغییر مدل قراردادها از EPC به مشارکت سرمایهای در تولید است. با این حال، تحلیلگران هشدار میدهند که این روش، بدون دسترسی به فناوری کمپرسور و طراحی دریایی، صرفاً تأمین سرمایه را ممکن میسازد، نه اجرای فنی پروژه را.
پیامدهای اقتصادی افت فشار؛ از کاهش صادرات تا کسری انرژی
افت فشار مخزن پارس جنوبی پیامدهای فراتر از کاهش تولید گاز دارد. کاهش توان تولید گاز خشک و میعانات گازی مستقیماً بر صادرات فرآورده و خوراک صنایع پتروشیمی جنوب اثر میگذارد. همچنین، افت عرضه داخلی میتواند موجب افزایش واردات گاز و محدودیت تزریق به شبکه سراسری شود. مدل برآورد شرکت ملی نفت نشان میدهد که هر یک واحد کاهش فشار در مخزن، معادل افت ۲۵ تا ۳۰ میلیون متر مکعب برداشت روزانه است. در فاصله سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۸، این افت میتواند به کاهش مجموع تولید نزدیک به ۱۵۰ تا ۱۷۰ میلیون متر مکعب در روز منجر شود.
رقابت خاموش با همسایگان؛ از خزر تا میادین مشترک غرب کارون
پارس جنوبی تنها میدان مشترک در معرض این رقابت نیست. میادین مشترک در غرب کارون (آزادگان، یاران و یادآوران)، فرزاد ب و بخشی از خلیج فارس نیز با چالش مشابهی مواجه هستند: برداشت سریعتر عراق، عربستان و قطر در مقابل ایستایی فنی ایران. در میدان آزادگان جنوبی، عراق موفق شده با سرمایهگذاری حدود ۸ میلیارد دلار، تولید را به بیش از ۲۵۰ هزار بشکه در روز برساند، در حالی که طرح فشارافزایی ایران هنوز در مرحله تست آزمایشی است. هر ساعت تأخیر در اجرای پروژههای EOR در میادین مشترک، به معنای انتقال مستقیم سهم ایران از انرژی زیرزمینی به خطوط صادراتی همسایگان است.
اصلاح ساختار؛ ضرورت یا آخرین فرصت برای جبران عقبماندگی
برای جبران عقبماندگی، وزارت نفت راهی جز اصلاح ساختار سرمایهگذاری ندارد. در شرایط تحریم، دستیابی به فاینانس خارجی یا مدلهای IPC غیرممکن شده و بخش خصوصی داخلی نیز از تعهدات سنگین مالی بیم دارد. طرح جدید که در قالب «سرمایهگذاری تلفیقی با تضمین بازگشت گاز» در دست بررسی است، میکوشد بنگاههای بزرگ داخلی را به سرمایهگذاری در حوزه زیرساخت گازی تشویق کند. با این حال، منتقدان، نبود سیاست واحد و تضاد میان وزارت نفت و سازمان برنامه را مانع اصلی میدانند. در حالی که قطر با توسعه ظرفیت صادرات LNG خود، آینده گاز جهان را تعیین میکند، ایران هنوز نتوانسته حتی نخستین کمپرسور فشارافزایی خود را به مرحله ساخت برساند.
بحران فناوری؛ صرف سرمایه بدون تکنولوژی، آینده در هالهای از ابهام
مشکل اصلی ایران نه صرفاً نبود سرمایه، بلکه نبود فناوری است. طراحی کمپرسورهای فشارافزایی نیازمند تجهیزات دور بالا، شفتهای خاص تیتانیومی و سیستمهای خنکسازی پیشرفته است که تنها چند شرکت جهانی قادر به تولید آنها هستند. تحریمهای صنعتی علیه ایران خرید این فناوری را دشوار کرده و تلاش برای داخلیسازی آن در سطح آزمایشگاهی باقی مانده است. حتی در خوشبینانهترین سناریو، بهرهبرداری صنعتی از این فناوری پیش از سال ۱۴۰۹ ممکن نخواهد بود.
آینده پارس جنوبی؛ از نماد ملی تا آزمون کارآمدی ساختار انرژی
پارس جنوبی دیگر نه فقط یک میدان گازی، بلکه آزمونی برای کارآمدی ساختار انرژی کشور است. با وجود همه محدودیتها، ظرفیت بازگشت به صحنه رقابت هنوز از دست نرفته؛ ایران میتواند با اصلاح الگوی قراردادها، فعالسازی صندوق توسعه ملی به عنوان شریک سرمایه، و جذب دانش فنی از مسیر همکاری با شرکتهای آسیایی، بخشی از عقبماندگی را جبران کند. کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس معتقدند که اگر پروژه فشارافزایی تا پایان ۱۴۰۸ آغاز شود، ایران قادر است افت فشار را تا حدی مهار کرده و در افق ۱۴۱۰ تولید پایدار ۸۰۰ میلیون متر مکعبی را حفظ کند. در غیر این صورت، مجموع خسارت اقتصادی ناشی از کاهش برداشت از میدان مشترک میتواند بیش از ۱۰ میلیارد دلار در سال هزینه فرصت برای کشور ایجاد کند. روند فعلی اگر ادامه یابد، فاصله تولید دو کشور تا سال ۱۴۱۰ ممکن است دو برابر شود؛ کابوسی برای سیاست انرژی و نشانهای از ضرورت بازنگری فوری در راهبرد توسعه میادین مشترک.