حرکت اساسی مثلث افغانستان، ازبکستان و پاکستان
سه کشور ازبکستان، افغانستان و پاکستان با امضای توافقنامه چارچوبی، فاز عملیاتی پروژه راهآهن ترانس افغان را آغاز کرده اند که این خط ریلی آسیای مرکزی را به بنادر جنوبی پاکستان متصل میکند و ایران با توسعه خطوط ریلی به غرب افغانستان، نقش کلیدی و مکملی در ترانزیت منطقهای ایفا می کند.

پس از سالها گفتوگو، سرانجام سه کشور ازبکستان، افغانستان و پاکستان، با امضای یک توافقنامه چارچوبی، فاز عملیاتی پروژه راهآهن ترانس افغان را کلید زدهاند. این پروژه که از فعالترین سیاستهای حملونقلی آسیای میانه بهشمار میرود، قرار است با عبور از افغانستان، ازبکستان محصور در خشکی را به بنادر جنوبی پاکستان در دریای عرب متصل کند. این خط ریلی میتواند قفل جغرافیای بسته آسیای مرکزی را شکسته و افغانستان جنگزده را در مسیر احیای زیرساختی قرار دهد. در این میان، ایران که خود یکی از بازیگران کلیدی ترانزیت منطقهای محسوب میشود، با توسعه خطوط ریلی به غرب افغانستان و پیوند به کریدورهای بینالمللی، نقشی بسیار تعیینکننده در شکلدهی به آینده این شاهراه ایفا میکند.
اتصال آسیای مرکزی به اقیانوس هند
پروژه ترانس افغان نخستینبار در سال۲۰۱۷ با طول تقریبی ۶۵۰کیلومتر طرح شد؛ پروژهای که از شهر ترمذ در جنوب ازبکستان آغاز شده و از طریق مزارشریف و کابل در افغانستان به گذرگاه مرزی تورخم در نزدیکی پیشاور پاکستان میرسد. هدف نهایی، رساندن بارهای آسیای مرکزی به بنادر گوادر و کراچی در جنوب پاکستان است.
این مسیر ریلی مسیرهای کنونی و طولانی از طریق روسیه و ایران به اروپا یا خلیج فارس را دور میزند؛ راهگذری که دسترسی سریعتری به بازارهای جنوب آسیا، هند و کشورهای حوزه اقیانوس هند فراهم میآورد و بهعنوان جایگزینی بالقوه برای کریدورهای پرهزینه یا تحت تحریم، مانند مسیر ایران- ترکیه یا چین- پاکستان (CPEC) بهشمار میرود.
این پروژه بخش مهمی از تلاشهای شوکت میرضیایف، رییسجمهور ازبکستان، برای خروج از انزوای جغرافیایی و کاهش وابستگی به مسیر تجاری شمال به بازارهای بینالمللی از طریق روسیه و جنوب از طریق ایران است.
اهمیت ژئوپلیتیکی ترانس افغان
در سالهای اخیر، تغییر موازنههای سیاسی، تحریمها علیه ایران و روسیه و تلاش قدرتهای منطقهای برای تنوعبخشی به مسیرهای تجاری، موجب تمرکز شدید بر گزینههای جایگزین شده است. پروژه ترانس افغان، اگرچه از نظر امنیتی چالشبرانگیز است اما با حمایت سیاسی اسلامآباد و تاشکند و همچنین استقبال نسبی طالبان از پروژههای زیرساختی، به یکی از گزینههای جدی بدل شده است.
ازبکستان که فاقد دسترسی مستقیم به آبهای آزاد است، با اجرای این پروژه به کاهش هزینههای صادراتی و دسترسی سریعتر به بازارهای جهانی امیدوار است. پاکستان نیز با ارتقای موقعیت ژئوپلیتیکی خود و جذب درآمدهای ترانزیتی، از این پروژه حمایت میکند. افغانستان نیز در صورت تثبیت نسبی اوضاع، میتواند از محل ترانزیت و سرمایهگذاری در زیرساختها منتفع شود.
ایران؛ حلقه گمشده یا رقیب؟
در نگاه اول، بهنظر میرسد پروژه ترانس افغان مسیر ایران را دور میزند و جایگزینی برای آن است اما بررسی دقیقتر نشان میدهد ایران نهتنها رقیب بلکه میتواند شریک بالقوه این پروژه نیز باشد. ایران در سالهای گذشته بخشی از خط ریلی خواف- هرات را اجرا کرده و هماکنون ساخت ادامه آن بهسوی هرات در جریان است. این خط در صورت تکمیل، یکی از معدود مسیرهای ریلی پایدار به داخل خاک افغانستان خواهد بود. با اتصال خواف به شبکه ریلی ایران، افغانستان به بنادر جنوبی ایران (چابهار، بندرعباس) و همچنین مرزهای غربی کشور متصل میشود.
چابهار که با سرمایهگذاری هند توسعه یافته، یکی از مهمترین مزیتهای ژئوپلیتیکی ایران در رقابت با کریدورهای پاکستان محسوب میشود. اتصال ریلی افغانستان به چابهار از طریق خواف- هرات میتواند نقش مکمل و حتی رقیب جدی برای مسیر ترانس افغان به گوادر باشد، بهویژه برای تاجران افغان و ازبک که بهدنبال تنوعبخشی به مسیرهای صادراتی خود هستند.
ایران به عنوان محور ترانزیتی منطقهای
ایران در چارچوب کریدور بینالمللی شمال- جنوب(INSTC) نیز نقشی حیاتی ایفا میکند. این کریدور که از هند آغاز شده و از طریق ایران به روسیه میرسد، در صورت اتصال افغانستان از طریق خطوط ریلی، میتواند منافع مضاعفی برای کشورهای آسیای میانه فراهم کند. ایران برخلاف پاکستان، به خطوط ریلی بینالمللی از مسیر ترکیه و قفقاز نیز دسترسی دارد که ارزش استراتژیک آن را افزایش میدهد.
چالشها و فرصتها برای ایران
پروژه راهآهن ترانس افغان بیتردید میتواند جایگاه ایران را در ترانزیت منطقهای با چالشهایی جدی روبهرو کند اما همزمان ظرفیتهایی را نیز برای همکاری و همافزایی ایجاد کرده که با مدیریت درست میتواند به سود منافع ملی تمام شود.
نخستین چالش ایران، مساله تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای بانکی و سرمایهگذاری است. این تحریمها موجب شده ایران در جذب سرمایه خارجی برای توسعه زیرساختهای ریلی، بهویژه در مناطق شرقی و محروم کشور، با موانع جدی روبهرو شود. در شرایطی که پاکستان با بهرهگیری از حمایت چین و دیگر شرکای منطقهای، پروژههایی چون CPEC و بندر گوادر را فعالانه دنبال میکند، ایران بهدلیل محدودیتهای اقتصادی در تکمیل خطوطی چون خواف- هرات یا چابهار- زاهدان با تاخیر مواجه است. همین تاخیرها باعث میشود که پروژههای موازی مانند ترانس افغان، عملا جای ایران را در مسیرهای جایگزین ترانزیت اشغال کنند.
از سوی دیگر، ناامنیهای مرزی بهویژه در مناطق شرقی ایران و همچنین بیثباتی سیاسی در غرب افغانستان، چالشهای امنیتی بالقوهای برای بهرهبرداری از خطوط ریلی مشترک ایجاد کردهاند. نبود هماهنگی کافی بین دولت مرکزی و مناطق مرزی و ضعف در مدیریت مرزها، در کنار تهدیدهای گروههای مسلح یا قاچاقچیان، میتواند مزیت ایران در مسیرهای ترانزیتی شرقی را کمرنگ کند. با این حال، ایران همچنان ظرفیتهای مهمی برای ایفای نقشی کلیدی در معادله ریلی منطقه دارد. یکی از مهمترین این ظرفیتها، موقعیت جغرافیایی منحصربهفرد کشور است. ایران میتواند با بهرهگیری از کریدور شمال- جنوب، افغانستان و آسیای مرکزی را به بندر چابهار در جنوب و از آنجا به آبهای آزاد و حتی هند متصل کند. این مسیر از نظر هزینه، امنیت و زیرساخت، برای بسیاری از صادرکنندگان و واردکنندگان منطقه، بهویژه ازبکستان، گزینهای مطمئنتر از مسیر پاکستان خواهد بود؛ به شرط آنکه ایران بتواند زیرساختهای خود را در شرق کشور بهسرعت توسعه دهد.
فرصت دیگر ایران، استفاده از دیپلماسی حملونقل برای ایجاد مشارکتهای سهجانبه یا چندجانبه با افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی است. اگر ایران بتواند سرمایهگذاری مشترک در پروژههای مکمل (مانند توسعه هرات- خواف یا اتصال به چابهار) را پیگیری کند، میتواند نهتنها نقش واسط بلکه بهعنوان مسیر اولویتدار برای تجارت منطقهای مطرح شود.
در نهایت، بهرهگیری از موقعیت مرکزی ایران در کریدورهای شرقی- غربی و شمالی – جنوبی و اتصال آن به شبکههای ریلی ترکیه، قفقاز و حتی اروپا، فرصت بزرگی برای ایفای نقش مکمل ترانس افغان خواهد بود. بهویژه اگر خطوط داخلی ریلی بهصورت یکپارچه و استاندارد به یک شبکه ترانزیتی منطقهای متصل شوند.
در مجموع، ترانس افغان نهتنها تهدید بلکه یک زنگ بیدارباش برای سیاستگذاران حملونقل ایران است تا با اصلاح زیرساخت، فعالسازی ظرفیتهای بندری و ریلی و توسعه همکاریهای منطقهای، نقش ایران را از رقیب به شریک کلیدی در ترانزیت آسیای مرکزی تبدیل کنند.
جزئیات پروژه ترانس افغان از زبان مقام ازبکستانی
جزئیات بیشتر در مورد این پروژه در روزهای اخیر منتشر شده است. جاسوربک چوریف، معاون وزیر حملونقل ازبکستان، در مصاحبهای که از تلویزیون ازبکستان پخش شد، پروژه ترانس افغان را «دومین پروژه زیرساختی مهم استراتژیک» این کشور پس از راهآهن چین- قرقیزستان- ازبکستان که سال گذشته افتتاح شد، توصیف کرد. وی گفت که این پروژه ۶/۴میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و تکمیل آن ممکن است حدود پنجسال طول بکشد.
وزارت حملونقل ازبکستان در اوایل سالجاری، اعلام کرد که ساختوساز امسال آغاز خواهد شد.
بهگفته معاون وزیر حملونقل ازبکستان، این پروژه پس از تکمیل، میتواند زمان ترانزیت از پاکستان را از ۳۵روز، به حدود چهارروز کاهش دهد و جریان تجارت را از ۳۰۰هزار تن که در حال حاضر توسط کامیونها از راه افغانستان حمل میشود، در ابتدا به ۳میلیون تن افزایش دهد و در فاصله سالهای۲۰۳۵ تا ۲۰۴۰، به ۱۵ تا ۲۰میلیون تن افزایش دهد.
چوریف گفت: این توافقنامه مطالعات مشترک مهندسی و امکانسنجی اقتصادی را برای این پروژه فراهم میکند که گامی اولیه و بسیار مهم است. وی افزود: «ما مدتهاست که برای این کار تلاش کرده و آماده شدهایم. توافقنامه چارچوب به همه طرفها فرصت میدهد تا گامهای عملی بردارند.»
معاون وزیر حملونقل ازبکستان همچنین به چالشهای پیشروی این پروژه از جمله جغرافیا اذعان کرد. این پروژه از زمینهای ناهموار عبور خواهد کرد و نیاز به ساخت بیش از ۳۰۰پل و پنجتونل دارد که بهگفته چوریف، تونلهای طولانی هستند. امنیت نیز همچنان در افغانستان و پاکستان نگرانکننده است اما چوریف گفت که رهبری طالبان افغانستان، تضمینهای امنیتی ارائه کرده است.
وزرای حملونقل و زیرساختهای سه کشور در مراسمی در کابل در ۱۷جولای(۲۶تیر)، توافقنامه چارچوب را امضا کردند که نشاندهنده تقویت روابط گرم میان افغانستان و ازبکستان است.
تامین مالی پروژه راهآهن افغانستان مانع دیگری است و سه کشور امیدوارند به ترکیبی از منابع ملی، بینالمللی و خصوصی تکیه کنند. چوریف گفت: «ما قبلا واکنشها، نظرات و تماسهای تلفنی را دریافت کردهایم. علاقه از قبل نشان داده شده است.»
روسیه بهشدت از این پروژه حمایت میکند و امیدوار است شبکه تجاری شمال- جنوب خود را که کرملین آن را بهعنوان وزنه تعادلی در برابر تلاشهای ایالاتمتحده، اروپا و چین برای ساخت کریدور میانی میبیند، گسترش دهد. خبرگزاری روسی تاس گزارش داد که روسیه و ازبکستان در هشتم آوریل، توافقنامهای برای همکاری در مراحل اولیه این پروژه امضا کردند.
روسیه اولین کشور جهان بود که در چهارمجولای، دولت طالبان در افغانستان را به رسمیت شناخت اما با وجود افزایش روابط دیپلماتیک، ازبکها اعلام کردهاند که کاملا آماده نیستند.
پروژههای ریلی دیگری نیز برای افغانستان در دست اجراست. یک کریدور دیگر از افغانستان از مرز ترکمنستان عبور کرده و در نهایت به سواحل پاکستان میرسد. دولتهای ترکمنستان و قزاقستان در حال پیشبرد این مسیر هستند و دولت قزاقستان در آوریل گزارش داد که ۵۰۰میلیون دلار برای ساخت این خط تا هرات اختصاص داده است.
پاسخ در دیپلماسی حملونقلی ایران؛ رقابت یا تکمیل؟
پروژه ترانس افغان، اگرچه در ظاهر پروژهای برای دور زدن ایران بهنظر میرسد اما در واقع با ساختار مکمل نیز میتواند عمل کند، بهویژه اگر ایران با تمرکز بر توسعه زیرساختهای شرقی خود، مانند تکمیل خط ریلی خواف- هرات و اتصال سریعتر چابهار به شبکه ریلی، نقش خود را در کریدورهای منطقهای تثبیت کند.
دیپلماسی حملونقلی ایران باید هوشمندانه و منعطف عمل کند: با تقویت همکاری با افغانستان و ازبکستان، توسعه سرمایهگذاری در زیرساختها و ارائه مسیرهای ترانزیتی قابل اعتماد، تهران میتواند از پروژه ترانس افغان نهتنها متضرر نشود بلکه خود را به عنوان شریک ضروری این پروژه معرفی کند.