اختصاصی سرانه؛
خداحافظی با فقر مطلق تا این تاریخ! / همه مردم بخوانند
دستمزد ۱۴۰۳کارگران با ۳۵ درصد افزایش به ۷ میلیون و ۱۶۶ هزار و ۱۸۴ تومان رسید. پایه سنواتی و کمک هزینه مسکن ثابت ماند اما کمک هزینه اقلام مصرفی باافزایش ۳۰۰ هزار تومانی به ۱.۴ میلیون تومان رسید. همچنین کارگران متاهل مشمول دریافت حق تاهل ۵۰۰ هزار تومانی شدند.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در رسیدگی به گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه ماده (۳۰) و بند (پ) ماده (۳۱) لایحه به تصویب رساندند که بر اساس آن دولت مکلف به ریشه کنی فقر مطلق تا پایان برنامه است. خط فقر حداقل درآمدی است که برای زندگی در یک کشور خاص در نظر گرفته میشود. کارشناسان معتقدند با توجه به شرایط موجود، هدفگذاری دولت برای تحقق فقر مطلق قابل تحقق نبوده همچنان که در برنامهها و دولتهای پیشین نیز مطرح، اما اجرایی نشده است.
خط فقر تهران ۳۰ میلیون تومان
خط فقر در سالهای پایانی دهه ۱۳۹۰ روندی صعودی داشته و در سال ۱۴۰۱ نیز حدودا رشدی ۶۵درصدی را رقم زده است. بررسیها نشان میدهد نرخ فقر در کل کشور حدودا ۳۰ درصد بوده و در عرض یک دهه ۱۱ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر کشور افزوده شده است. مرکز پژوهشهای مجلس ریشههای این رشد را بررسی کرده است.
خرداد سال گذشته مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی درباره افزایش نرخ خط فقر اعلام کرد، این نرخ طی یک دهه از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است، در واقع بیش از ۳۰ درصدِ جمعیت زیر خط فقر هستند و براساس معیارهای بسیار حداقلی، «فقیر» به حساب میآیند؛ در عین حال، یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورا، میزان خط فقر در تهران را ۳۰ میلیون تومان عنوان کرد.
با توجه به دادههای مرکز پژوهشهای مجلس، نزدیک به سی میلیون نفر زیر خط فقر به سر میبرند و این در حالیست که برهمان اساس، حدود ۳ میلیون خانواده دچار فقر مطلق هستند. اگر بُعد متوسطِ خانواده در کشور را براساس آخرین دادههای مرکز آمار ایران، ۳.۳ نفر در نظر بگیریم، امروز جمعیتی بالغ بر ۹ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در کشور دچار فقر مطلق هستند به عبارت سادهتر، نزدیک به ده میلیون نفر از تامین سادهترین نیازهای خوراکی و مسکن، ناتوانند و نمیتوانند کالری مورد نیاز برای زندگی روزانه را به دست آورند.
آمار خط فقر اعلامی توسط «محمد باقری بنابی»، عضو کمیسیون اقتصادی و نماینده مردم بناب در مجلس شورای اسلامی نیز ثابت میکند، حداقل دستمزد کارگران با احتساب تمام مزایا، از یکسومِ خط فقر در تهران پایینتر است.
خط فقر مطلق سرانه ۱۳۹۰-۱۴۰۰ (واحد:هزار تومان)

برای ارزیابی امکان تحقق این هدف گذاری باید به چند نکته توجه داشت.
۱- براساس آمار ایرانیان در دهه گذشته (۱۳۹۹-۱۳۹۰) یکسوم درآمد سرانه شان را از دست دادهاند. در همین مدت ۱۱ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر اضافه شده و اکنون ۳۰ درصد جمعیت زیر خط فقر به سر میبرند. البته جمعیت زیادی هم که در بالای خط فقر قرار دارند، فاصله زیادی با خط فقر ندارند و به این معنی نیست که در رفاه به سر میبرند. در چنین شرایطی، حذف فقر مطلق در برنامه هفتم توسعه هدفگذاری شده که معطوف به ۳۰ درصد جمعیت کشور میشود.
۲- هدف صفر شدن فقر مطلق در فصل ششم -سیاستهای حمایتی و توزیع عادلانه درآمد- مطرح شده و کلمه فقر و فقر مطلق نیز تنها یکبار و تنها در این فصل از لایحه آمده است. راهکارهایی که در این فصل ارائه شده شامل استقرار یارانه حاملهای انرژی برای همگان، استقرار نظام چندلایه رفاهی و تخصیص بسته معیشتی به خانوادههای کمدرآمد، ایجاد پنجره واحد خدمات حمایتی و پرونده الکترونیک رفاهی برای افراد یا خانوار و مالیات صفر برای خانوادههای کمدرآمد است. از مجموع موارد بالا چنین میتوان برداشت کرد که رویکرد سیاستگذار به موضوع ارایه و اجرای سیاستهای حمایتی با رویکرد کوتاهمدت است.
۳- برای درک بهتر موضوع ابتدا با چند حساب سرانگشتی از سال گذشته وضعیت موجود را بررسی کنیم. طبق آمار رسمی اعلامشده برای سال ۱۴۰۱ خط فقر سرانه کشوری ۲ میلیون و ۲۸۰ هزار تومان محاسبه شده است. ۳۰ درصد جمعیت معادل ۲۵.۵ میلیون نفر نیز زیر خط فقر مذکور شناسایی شدهاند. از طرفی در حالی که دولت مانند گذشته با کسری بودجه ساختاری بر بی ثباتی اقتصاد دامن زده، این کسری بودجه را به ۲ هزار همت رسانده است. مقدار بودجه تخصیصیافته برای یارانه نقدی و معیشتی نیز ۳۱۵ همت بوده است که از آن محل به هر فرد در دهکهای اول تا سوم (زیر خط فقر) ماهانه ۴۰۰ هزار تومان پرداخت شده است. میبینیم که رقم یارانه نقدی بسیار کمتر از مبلغ خط فقر است و تنها ۱۴ درصد هزینهها را برای یک فرد پوشش میدهد. بنابراین، نخستین چالش دولت، شناسایی منابع بزرگتر برای تامین یارانه نقدی است. این منبع مالی باید غیرتورمزا باشد (غیر از چاپ پول و ازدیاد پایه پولی بانکمرکزی) و قاعدتا دولت بتواند برای بازه میانمدت روی آن حساب کند.
ماده ۳۱-الف این فصل به بهرهمندی مساوی ایرانیان ساکن کشور از یارانه حاملهای انرژی اشاره کرده است. در صورت حرکت به سمت افزایش نرخ حاملهای انرژی دولت میتواند بخش عمده یارانه پنهان عظیم حاملهای انرژی را به یارانه نقدی تبدیل کند و بهطور مساوی به تخصیص آن به تمام ایرانیان ساکن کشور بپردازد.
۴- چالش دیگر دولت مربوط به پایگاههای اطلاعاتی جهت جمعآوری اطلاعات درآمدی و وسع افراد و خانوادهها بهمنظور شناسایی کامل افراد نیازمند است. سوال این است که پایگاه رفاه ایرانیان تا چه اندازه توانسته است چنین اطلاعاتی را گردآوری و واجدان شرایط دریافت یارانه نقدی را شناسایی کند؟ دیگر اینکه موانع تکمیل این پایگاه اطلاعاتی چیست؟
۵- تداوم روندهای اقتصاد کلان مانند تورم بالا، رشد اقتصادی پایین و بیکاری بالا از دیگر چالش هایی است که پیش پای دولت را در تحقق این هدفگذاری است. در این شرایط در صورتی که روندها به جهت دلخواه دولت حرکت نکند، جمعیت زیادی که اکنون در بالای خط فقر اما نزدیک به آن قرار دارند، به زیر خط فقر کشیده میشوند. در این صورت نه تنها جمعیت زیر خط فقر و نیازمند کمکهای دولت بیشتر می شود بلکه مبلغ خط فقر به دلیل تورم بالاتر نیز خواهد رفت. در این حالت فشار مضاعفی متوجه بودجه و قوه مجریه خواهد بود.
روشن است که ریشهکن کردن فقر مطلق از طریق توانمندسازی محرومان، ایجاد شغل، رونق و ثبات اقتصادی دستیافتنی است که خود مستلزم تحولات زیربنایی و ساختاری در مدیریت اقتصاد کشور است. از آنجا که عوامل یادشده به اقتصاد سیاسی و تعارض منافع ذینفعان گره خورده است و برنامه هفتم نیز بسیار ضعیفتر از آن است که راهحلی در این موارد داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت که به واقع فقر مطلق از جامعه برچیده شود.