خواب در چادر، صندلی در ورزشگاه: ۷۰ هزار نفر برای دربی با ۸۶۰۰ تماشاگر!
ظرفیت استادیوم آزادی برای دربی مشخص شد؛ بلیت بانوان دوباره بحثبرانگیز شد.
کاهش چشمگیر ظرفیت تماشاگران دربی؛ انتقاد از سهمیهبندی بلیت برای زنان
مدیریت نوینی که فوتبال را به سمت قهقرا میبرد
کاهش ظرفیت تماشاگران دربی و تعیین سهمیه بلیت برای بانوان، واکنشهای انتقادی را به همراه داشته است. در حالی که روزگاری دربیها با حضور صد هزار تماشاگر در ورزشگاه آزادی برگزار میشد، حال شاهد محدودیتهای شدیدی در تعداد تماشاگران برای دیدارهای مهم هستیم. این روند، نشاندهنده مدیریتی است که فوتبال را به سمت و سویی ناخوشایند هدایت میکند.
دربی اراک با ۸۶۰۰ تماشاگر؛ نیمی از ظرفیت دربیهای گذشته
برگزاری دربی با تنها ۸۶۰۰ تماشاگر، حتی با فرض فروش کامل بلیتها، نسبت به ظرفیتهای گذشته دربیها، افت چشمگیری محسوب میشود. این موضوع در حالی مطرح میشود که دربی ۱۰۴، با منع حضور زنان در ورزشگاه همراه بود. این بار، با وجود صدور مجوز حضور بانوان، تبعیض و محدودیت در سهمیهبندی بلیتها مشاهده میشود.
۱۶۰۰ بلیت برای بانوان؛ تبعیض جنسیتی در بلیتفروشی
خبرگزاریها اعلام کردهاند که از مجموع ۸۶۰۰ بلیت در نظر گرفته شده برای این دیدار، تنها ۱۶۰۰ بلیت به بانوان اختصاص یافته است که میان دو تیم استقلال و پرسپولیس تقسیم خواهد شد. این سهمیهبندی، منجر به انتقاداتی در خصوص تبعیض جنسیتی در بلیتفروشی شده است. این در حالی است که امکان فروش آزاد بلیت برای تمامی علاقهمندان، اعم از زن و مرد، وجود داشت و یا حداقل میشد نیمی از ظرفیت را به بانوان اختصاص داد.
چه دستاوردی منجر به این کاهش ظرفیت شده است؟
پرسش اساسی این است که چه عواملی باعث شده است تا ظرفیت تماشاگران در دیدارهایی چون دربی به این حد کاهش یابد؟ چرا ورزشگاه آزادی زودتر به چرخه میزبانی بازنمیگردد؟ یا چرا دربی در ورزشگاههای مجهزتر و با گنجایش بیشتر مانند شیراز یا مشهد برگزار نمیشود؟ این روند، این نگرانی را ایجاد میکند که در آینده شاهد کاهش بیشتر این تعداد نیز باشیم.
یادآوری شور و اشتیاق گذشته؛ مخاطبان و فوتبال
در گذشته، هواداران با عشق و شور وصفناپذیری در ورزشگاهها حضور مییافتند؛ شبها را در سرما و گرما برای تماشای بازی در پشت درهای بسته ورزشگاه آزادی سپری میکردند. دربیها از یک هفته قبل، فضای رسانهها و جامعه را پر میکرد و تب و تاب خاصی داشت. اما امروز، این شور و اشتیاق کمرنگ شده و حتی تعداد تماشاگران نیز سهمیهبندی میشود.
فوتبال؛ تنها دلخوشی مردم
فوتبال، برای بسیاری از مردم، تنها عامل دلخوشی و تفریح محسوب میشود. اما با این روند مدیریت، این دلخوشی نیز در حال از بین رفتن است. مدیران فوتبال، با این نوع تصمیمگیریها، مردم را از همین اندک دلخوشی نیز دلزده میکنند. به نظر میرسد این مدیریت، در حال سوق دادن فوتبال به سمت "فوتبالگریزی" است.