سرآمد انتخاب هوشمندانه

فاجعه غزه و لبنان: اسرائیل در آستانه فروپاشی؟

حزب‌الله و حماس در لبنان و غزه در برابر اسرائیل مقاومت می‌کنند و آمریکا خواستار آتش‌بس در جنگ است.

فاجعه غزه و لبنان: اسرائیل در آستانه فروپاشی؟

نزدیک به یک سال پس از توافق آتش‌بس میان لبنان و رژیم صهیونیستی و یک ماه پس از آتش‌بس در نوار غزه که به دو سال جنگ در این باریکه پایان داد، رفتارهای رژیم صهیونیستی در هر دو جبهه نشان‌دهنده‌ی عدم دستیابی به دستاوردهای قابل توجه آنگونه که ادعا می‌کرد، است.

اذعان صهیونیست‌ها به شکست در تضعیف و نابودی حزب‌الله

رژیم صهیونیستی قادر به تبدیل موازنه جدید قدرت در منطقه به یک واقعیت ژئواستراتژیک که در خدمت منافع امنیتی آن باشد و جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی آن را تثبیت کند، نیست. مقامات صهیونیست بارها ادعا کرده‌اند که در جنگ با لبنان به موفقیت‌های نظامی قابل توجهی دست یافته و ضربه قاطعی به حزب‌الله وارد کرده‌اند و با نابود کردن بیشتر توانایی‌های این جنبش، نوعی منطقه امنیتی برای اسرائیل در امتداد مرزهای لبنان در روستاهای ویران شده این کشور در جنوب ایجاد کرده‌اند و اجازه بازسازی آنها را نمی‌دهند.

اما با گذشت نزدیک به یک سال از آتش‌بس در جبهه لبنان، دستاوردهایی که صهیونیست‌ها ادعا می‌کردند به دست آورده‌اند، دچار فرسایش شده است. این امر در تهدیدات رژیم صهیونیستی برای بازگشت به جنگ علیه لبنان کاملاً مشهود است و اشغالگران تلاش دارند تهدیدات خود را با عدم موفقیت دولت لبنان در خلع سلاح حزب‌الله و بازسازی سریع قابلیت‌های نظامی این جنبش توجیه کنند. در واقع صهیونیست‌ها در حالی که مدعی بودند اغلب قابلیت‌های نظامی حزب‌الله را از بین برده‌اند، امروز با این توجیه که حزب‌الله توانسته خود را بازسازی کند، تهدید به از سرگیری جنگ می‌کنند و این یعنی اعتراف علنی اسرائیل به شکست در تضعیف و نابودی مقاومت لبنان.

چه کسی حماس و غزه را خلع سلاح خواهد کرد؟

وضعیت رژیم صهیونیستی در جبهه غزه نیز به همین شکل بوده و رفتارهای آن نشان می‌دهد که توانایی استفاده از نتایج این جنگ فرسایشی برای شکل‌دهی به واقعیت امنیتی و سیاسی در داخل نوار غزه در راستای منافع خود را ندارد. عاموس یادلین، رئیس سابق شعبه اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی و مدیر پیشین مرکز مطالعات امنیتی این رژیم، در مقاله‌ای با اذعان به ناتوانی اسرائیل در تحقق اهداف خود در غزه اعلام کرد: "بعد از برقراری آتش‌بس، بزرگترین ابهام این است که چه کسی حماس و نوار غزه را به طور کلی خلع سلاح خواهد کرد."

عاموس یادلین افزود: "روشن است که خلع سلاح حماس و نوار غزه وظیفه نیروی بین‌المللی که قرار است طبق طرح دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در غزه مستقر گردد، نیست و توضیحاتی درباره جزئیات خلع سلاح حماس داده نشده است. نکته مبهم دیگر هم، عدم ارتباط بین فرآیند خلع سلاح، ورود کمک‌های بشردوستانه و فرآیند بازسازی ویرانی‌های غزه است. اگر بازسازی بدون برچیدن کامل زیرساخت‌های نظامی حماس پیش برود، حماس می‌تواند از آن برای بازسازی قدرت نظامی خود سوءاستفاده کند." وی افزود: "با این حال، بزرگترین ترس اسرائیل این است که اجرای طرح ترامپ، کنترل غزه را بین‌المللی کند و اسرائیل را به یک طرف در میان طرف‌های دیگر تبدیل کند، نه تصمیم‌گیرنده نهایی."

بر این اساس، ناظران امور معتقدند که معضل رژیم صهیونیستی در خلع سلاح حماس در غزه ممکن است حتی پیچیده‌تر از مسئله خلع سلاح حزب‌الله در لبنان باشد، زیرا راه حل سیاسی در نوار غزه اکنون در دست چندین بازیگر عربی، منطقه‌ای و بین‌المللی قرار دارد.

محاسبات غلط آمریکا و اسرائیل درباره حزب‌الله و معضلی که گرفتار آن شدند

در مورد حزب‌الله، خود آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها نیز می‌دانند که در سایه حمایت مردمی گسترده‌ای که از مقاومت و سلاح آن وجود دارد، دولت این کشور با وجود تسلیم شدن مقابل دیکته‌های آمریکا و اسرائیل قادر به اجرای طرح خلع سلاح حزب‌الله نیست. شکست اسرائیل در لبنان، که اتفاقاً شکست آمریکا نیز هست، ناشی از این واقعیت است که اسرائیل و ایالات متحده به توانایی دولت لبنان در خلع سلاح حزب‌الله تکیه کرده بودند. این تکیه بر اساس ارزیابی عینی از موازنه واقعی قدرت در لبنان نبود، بلکه بر اساس یک فرض اغراق‌آمیز در مورد توانایی مقامات آمریکایی برای نفوذ در لبنان بود.

در واقع آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها این موضوع را به اندازه کافی جدی نگرفتند و ظرفیت حزب‌الله را برای حفظ کنترل سیاسی خود بر مناصب کلیدی در دولت لبنان، چه از طریق ریاست پارلمان، وزرای شیعه در دولت یا ارتش لبنان که شیعیان اکثریت قابل توجهی از افسران آن را تشکیل می‌دهند، دست کم گرفتند. علاوه بر آن، حزب‌الله با وجود ضربه بزرگی که در نبرد اخیر متحمل شد و به ویژه از دست دادن شماری از رهبران و فرماندهان ارشد خود و در راس آنها شهید سید حسن نصرالله، اما به سرعت توانست وارد مسیر بهبود شود و به ویژه خیلی سریع به مدیریت امور پایگاه مردمی خود ادامه داد و حتی در بحبوحه بحران مالی خود، خدمات ضروری و حمایت اجتماعی را برای جامعه مقاومت فراهم ساخت.

به عبارت دیگر، آمریکایی‌ها روی نقش دولت کنونی لبنان که وابستگی خود را از ابتدا به واشنگتن نشان داده بود، بیش از حد حساب کرده بودند و از قبل هم مشخص بود که این دولت قدرت اجرای طرح خلع سلاح مقاومت را ندارد و حتی خود آمریکایی‌ها از زبان تام باراک و مورگان اورتگاس، فرستادگان خود در بیروت، بارها به این مسئله اعتراف کرده‌اند. مایکل میلشتاین، خاورشناس صهیونیست، اعلام کرد که اکنون بعد از شکست اسرائیل در رسیدن به پیروزی مطلق مقابل حماس و حزب‌الله، ما باید عدم امکان خلع سلاح این دو جنبش را بپذیریم و مجدداً گزینه‌ای جز بازگشت به جنگ وجود ندارد.

چرا اشغالگران تهدید به از سرگیری جنگ با لبنان می‌کنند

در رابطه با مانورهای ارعابی که صهیونیست‌ها علیه لبنان به راه انداخته‌اند، برخی، این مانورها را مقدمه‌ای برای یک جنگ جدید می‌دانند و برخی دیگر آن را امتداد جنگ علیه افکار عمومی تفسیر می‌کنند. برخی محافل لبنانی معتقدند که این مانور اشغالگران چیزی بیش از یک جنگ روانی بوده و البته به طور قطعی مشخص نیست که آیا مقدمه‌ای برای یک جنگ تمام عیار است یا نه. بنابراین اکنون لبنان مقابل یک مرحله آزمایش و فشار قرار دارد و این تهدیدات دشمن را نمی‌توان جدا از تلاش برای گرفتن امتیازات بیشتر از لبنان دانست.

اما تجربیاتی که لبنان در برابر دشمن صهیونیستی داشته ثابت می‌کند که امتیازدهی هر اندازه هم زیاد باشد، مانع تجاوز نمی‌شود؛ بلکه دشمن را گستاخ‌تر می‌کند. آنچه که امروز شاهد آن هستیم یک مانور استراتژیک از سوی رژیم اشغالگر و آمریکا برای تسلیم کردن لبنان با هدف رسیدن به چیزی است که این رژیم در میدان جنگ از دستیابی به آن باز ماند. فشارهای سیاسی آمریکا همزمان با تشدید تجاوزات و تهدیدات رژیم صهیونیستی همزمان با گزارش‌های رسانه‌های این رژیم درباره بازسازی قدرت حزب‌الله، به معنای آن است که خود آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها اذعان می‌کنند که در تبلیغ دستاوردهای خود از جنگ با لبنان بیش از حد اغراق کرده بودند.

در حالی که مقامات و رسانه‌های رژیم صهیونیستی می‌گفتند بین 70 تا 80 درصد قابلیت‌های نظامی حزب‌الله را از بین برده‌اند، اما اکنون حرفشان را پس می‌گیرند و می‌گویند که حزب‌الله به شکل خطرناکی در حال بهبودی است. در گزارش‌هایی که رسانه‌های صهیونیستی طی هفته‌های گذشته منتشر کرده‌اند، آمده است که حزب‌الله سیستم‌های فنی و سازمانی خود را بازسازی کرده و دارای درجه‌ای از انعطاف‌پذیری است که آن را قادر می‌سازد با فشار مداوم سازگار شود. صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها می‌گویند که زمان به نفع حزب‌الله در حال گذر است. در این زمینه تامیر هایمن، مدیر موسسه امنیت داخلی رژیم صهیونیستی هشدار داد که زمان به ضرر اسرائیل می‌گذرد و نتایج اعلام شده از جنگ با لبنان توسط اسرائیل، با واقعیت همخوانی ندارد.

بنابراین تشدید تجاوزات و تهدیدات صهیونیست‌ها علیه لبنان، ناشی از اعتماد به نفس آنها نیست؛ بلکه نشانه‌ای از سردرگمی در برابر مقاومتی است که توانایی‌های خود را در مقابله با ضربات و شوک‌ها و پس گرفتن ابتکار عمل ثابت کرده است. اما مشکل رژیم صهیونیستی تنها این نیست که در ارزیابی خود از ضربات جنگ به حزب‌الله و جامعه مقاومت لبنان اغراق کرده بود؛ بلکه شامل این موضوع نیز می‌شود که هر بار سعی کرده معادله جدیدی را به حزب‌الله تحمیل کند، شکست خورده است. در مقابل، مقاومت در حال تعریف نقش مجدد خود، درس گرفتن از مرحله قبلی و مقابله موثر با چالش‌ها و خطرات آینده طبق اولویت‌های دقیق و سنجیده‌ای است که منافع وجودی و امنیتی لبنان را در حال و آینده‌اش در بر می‌گیرد.

ارسال نظر