فروپاشی نظم آمریکایی: روسیه چگونه جنوب جهانی را به یغما میبرد؟
گذار نظم جهانی به نظم پساآمریکایی با دیپلماسی متوازن روسیه در جنوب جهانی.
نظام بینالملل در دوران گذار عمیقی قرار دارد؛ گذاری که پس از جنگ سرد بیسابقه بوده است. تضعیف قدرت نرم آمریکا، کاهش اعتبار نهادهای بینالمللی غربی و ظهور قدرتهای مستقل در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، همگی نشانههایی از افول نظم آمریکامحور و خیزش «جنوب جهانی» هستند.
روسیه؛ معمار یا بهرهبردار گذار؟
در این میان، روسیه که خود درگیر منازعه با غرب بوده، تلاش میکند از این دوران گذار به عنوان فرصتی برای بازتعریف جایگاه ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود بهرهبرداری کند. سفرهای اخیر مقامات روسی به مصر و برنامه سفر آتی پوتین به دهلی نو، گواه این راهبرد است.
گذار نظم جهانی و خیزش جنوب جهانی
پس از جنگ سرد، تلاش غرب برای تحمیل ساختار تکقطبی با چالشهای جدی روبرو شد. جهان به سمت چندمرکزی شدن قدرت حرکت کرده و کشورهایی چون هند، چین، برزیل و ایران نقش بیشتری در تصمیمسازی جهانی ایفا میکنند. «جنوب جهانی» که شامل کشورهای غیرغربی در حال بازیابی نقش تاریخی خود است، به موتور محرک این گذار تبدیل شده است. افزایش تجارت میان کشورهای غیرغربی، پیمانهای پولی دوجانبه و گسترش سازمانهایی چون بریکس و شانگهای، همگی نشانههایی از شکلگیری نظمی «پساآمریکایی» هستند.
روسیه در این میان، نه خالق این روند، بلکه یکی از بازیگران بهرهمند از شرایط گذار است. جنگ اوکراین و تحریمهای غرب، مسکو را به سمت تقویت روابط با جهان غیرغربی سوق داده است. انزوای تحمیلشده از سوی غرب، روسیه را ناخواسته به درون جنوب جهانی پرتاب کرده و فرصتهای تازهای برای فروش انرژی، تبادل فناوری و تعامل نظامی-اقتصادی فراهم آورده است.
روسیه اکنون میکوشد از این دگرگونی به عنوان سکوی نوسازی نقش خود در نظام بینالملل استفاده کند؛ نقشی که بر شبکهسازی میان قدرتهای مستقل تکیه دارد.
دیپلماسی انرژی و فناوری؛ ابزار روسیه
در دوران تحریم، انرژی برای روسیه علاوه بر منبع درآمد، به ابزار دیپلماسی تبدیل شده است. هند با وجود فشارهای واشنگتن، واردات نفت از روسیه را افزایش داده و مصر نیز در پروژههای انرژی و امنیت غذایی با مسکو همکاری کرده است. نفت، گاز و فناوری هستهای روسیه به زبان مشترک مسکو با جنوب جهانی بدل شده است؛ زبانی که در آن، تعامل بر پایه نیاز متقابل تعریف میشود.
پروژههایی مانند ساخت نیروگاه هستهای در هند با فناوری VVER-1200 و توسعه زیرساختهای انرژی مصر با همکاری روساتم، نشاندهنده پیگیری الگوی جدیدی از «دیپلماسی فناورانه جنوب-جنوب» توسط مسکو است.
روسیه در حوزه تسلیحات نیز خود را تأمینکننده قابلاعتماد برای کشورهای غیرغربی معرفی کرده است. پیشنهاد انتقال فناوری جنگنده نسل پنجم سوخو-57 به هند، نمونهای از این سیاست است. روسیه با گشودن درهای فناوری خود، جایگاهی متمایز یافته و این امر به واگرایی فناورانه از غرب و افزایش وابستگی متقابل میان روسیه و شرکای جنوبیاش منجر شده است.
یکی از ابعاد کمتر دیدهشده این راهبرد، توافق احتمالی میان روسیه و هند برای جابهجایی نیروی کار است که میتواند نوعی تبادل انسانی جنوب-شمال غیرغربی ایجاد کند.
دیپلماسی متوازن روسیه در جهان اسلام و جنوب آسیا
دیدار دبیر شورای امنیت روسیه با رئیسجمهور مصر و گفتوگو درباره همکاریهای اقتصادی و امنیتی، نمونهای از تلاش مسکو برای تقویت روابط با کشورهای میانهحال جهان اسلام است. روسیه در این روابط به دنبال همافزایی منافع متقابل است؛ مصر به عنوان دروازه آفریقا و مدیترانه، و هند به عنوان دروازه اقیانوس هند و جنوب آسیا، هر دو برای روسیه در نقش محورهای دسترسی به بازارهای جهانی و مسیرهای ترانزیت حیاتیاند.
سیاست خارجی روسیه از منطق تقابل مستقیم با غرب فاصله گرفته و به سمت دیپلماسی متوازن و چندبرداری گرایش یافته است. مسکو همزمان با حفظ روابط نزدیک با چین و ایران، با کشورهایی چون هند، عربستان و مصر که استقلال عمل خود را حفظ کرده و در حال توسعه هستند، روابط دوستانه دارد.
این الگو به روسیه اجازه میدهد تا با کاهش فشار تحریمها، در شکلگیری نظم جدید، نقش پیونددهنده میان قدرتهای مستقل را ایفا کند؛ نقشی که از جنس اتحاد نیست، بلکه از جنس شبکهسازی ژئوپلیتیکی و اقتصادی است.
روسیه؛ بهرهبردار هوشمند دوران گذار
رفتار روسیه در سالهای اخیر نشان میدهد که این کشور نه در جایگاه «رهبر جهان جنوب» قرار دارد و نه قصد جایگزینی با هژمونی غربی را دارد. راهبرد مسکو را باید نوعی «بهرهبرداری هوشمند از دوران گذار» دانست. این راهبرد بر سه اصل استوار است:
- تبدیل تهدید تحریمها به فرصت پیوند با جنوب جهانی؛
- بهکارگیری انرژی و فناوری به عنوان ابزار نفوذ نرم؛
- ایجاد توازن در روابط با شرق و جنوب بدون وابستگی ساختاری به چین.
مسکو در پی بازتولید یک هژمونی جدید نیست، بلکه میخواهد از فضای بیثباتی و بازتوزیع قدرت، برای احیای نقش خود به عنوان یکی از قطبهای مؤثر نظام بینالملل استفاده کند.
پیامدهای کلان برای نظم بینالملل
گذار از نظم آمریکامحور، نشاندهنده حرکت نظام بینالملل از الگوی سلطه و وابستگی به سمت الگوی تعامل و توازن است. در این ساختار جدید، قدرت در شبکهای از مراکز منطقهای توزیع میشود و کشورهای جنوب جهانی با تکیه بر منابع خود، در حال بازتعریف روابطشان با جهان هستند.
رفتار روسیه، مطالعه موردی از «چگونگی بهرهگیری قدرتهای در حال گذار از شکافهای نظم موجود» است. همانطور که ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم از آشفتگیها برای تثبیت هژمونی خود بهره برد، اکنون روسیه و سایر قدرتهای جنوب در تلاشاند از بحرانهای نظام آمریکامحور برای بازسازی جایگاه خود استفاده کنند.
روسیه را نمیتوان محور اصلی گذار از نظم آمریکامحور دانست، اما بدون تردید یکی از هوشمندترین بهرهبرداران این گذار است. این کشور با درک واقعیتهای جدید جهان چندمرکزی، مسیر خود را از مواجهه پرهزینه با غرب به سمت بهرهگیری از ظرفیتهای جنوب جهانی تغییر داده است. انرژی، فناوری، دیپلماسی و سرمایه انسانی، همه در خدمت راهبردی قرار گرفتهاند که هدف آن نه سلطه، بلکه بقا از مسیر توازن و پیوند است.
جهان وارد عصر بازتوزیع قدرت و شکلگیری نظم پساآمریکایی شده است. در این نظم، روسیه یکی از بازیگران فعال خواهد بود. تجربه این کشور نشان میدهد که در دوران گذار، آنهایی برنده هستند که بتوانند از آشفتگیها، فرصت بسازند و روسیه، دستکم در عرصه جنوب جهانی، در حال انجام همین کار است.