قزاقستان، اسرائیل و پیمان صلح: زلزلهای در روابط منطقهای؟
قزاقستان در راستای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و تحت تاثیر پیمان ابراهیم، در پی گسترش روابط با اسرائیل و کاهش وابستگی به سیاست خارجی آمریکا در آسیای مرکزی است.
قزاقستان به پیمان ابراهیم میپیوندد؛ گامی در راستای سیاستهای کاخ سفید
آستانه در صف سازشکاران؛ گسترش دامنه نفوذ آمریکا و رژیم صهیونیستی
دولت قزاقستان روز پنجشنبه، در اقدامی همسو با سیاستهای کاخ سفید و در آستانه دیدار «قاسم جومارت توکایف» با «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا، از قصد خود برای پیوستن به پیمان سازش موسوم به «پیمان ابراهیم» خبر داد. این اقدام بلافاصله با استقبال دونالد ترامپ مواجه شد. وی در پستی در شبکه اجتماعی «تروث سوشیال»، ضمن تأیید این خبر، این تصمیم را «گامی بزرگ به جلو» توصیف کرد و مدعی شد که مراسم امضای رسمی به زودی برای نهایی کردن این عادیسازی روابط برگزار خواهد شد.
با این اقدام، قزاقستان به جمع دیگر دولتهای سازشکار مانند امارات متحده عربی، بحرین، مراکش و سودان خواهد پیوست که پیش از این به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی تن دادهاند. ورود آستانه به این پیمان، آن را به اولین کشور در آسیای مرکزی تبدیل میکند که رسماً به این ابتکار تحت رهبری آمریکا میپیوندد. این گسترش، دامنه نفوذ آمریکا و رژیم صهیونیستی را تحت پوشش «عادیسازی» به منطقه حساس آسیای مرکزی میکشاند. مقامات قزاقستان در توجیه این اقدام مدعی شدهاند که این یک «بیانیه قدرتمند» به نفع «عادیسازی مسالمتآمیز» با رژیم صهیونیستی است و ادعا میکنند که این اقدام میتواند با «احترام به ارزشهای اسلامی» همزیستی داشته باشد.
همسویی کامل آستانه با اولویتهای ترامپ؛ حمایت از طرح صلح غزه
تحلیلگران معتقدند پیوستن به پیمان ابراهیم، نشانه آشکاری از همسویی کامل و مستمر دولت توکایف با اولویتهای سیاست خارجی دولت ترامپ است. این اقدام در ادامه موضعگیری قبلی توکایف صورت میگیرد: وی در 30 سپتامبر 2025، علناً از طرح صلح 20 مادهای دونالد ترامپ برای غزه که با انتقادات گسترده گروههای مقاومت فلسطین مواجه شده بود، حمایت کرده و آن را «فرصتی منحصر به فرد» خوانده بود. حمایت قزاقستان، به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان، تلاشی استراتژیک از سوی آستانه برای تعمیق روابط با واشنگتن و تلآویو محسوب میشود، حتی اگر به قیمت زیر پا گذاشتن آرمان فلسطین و نادیده گرفتن افکار عمومی جهان اسلام تمام شود.
رسمیسازی روابط پنهانی با تلآویو؛ چشمانداز لغو «متمم جکسون-ونیک»
تصمیم قزاقستان برای پیوستن به این پیمان سازش، درواقع رسمیسازی و علنی کردن روابط دیرینه این کشور با رژیم صهیونیستی است. قزاقستان از سال 1992 با این رژیم روابط دیپلماتیک برقرار کرده و همکاریهای مستمری در زمینههای فناوری، کشاورزی و بهویژه امنیتی با تلآویو داشته است. این الحاق همچنین میتواند بحثها در واشنگتن را بر سر لغو «متمم جکسون-ونیک» برای قزاقستان تشدید کند. به نظر میرسد آستانه امیدوار است با این خوشخدمتی به لابیهای صهیونیستی، حمایت آنها را برای لغو کامل این متمم که از دوران شوروی باقی مانده است، جلب کند.
نگرانی از واکنشهای داخلی و جهان اسلام؛ پیامدها و اهداف پنهان
تصمیم دولت توکایف ریسکهای سیاسی قابلتوجهی به همراه دارد. پیشبینی میشود این اقدام، انتقادات و خشم شدید جناحهای طرفدار فلسطین، گروههای همسو با محور مقاومت و افکار عمومی در جهان اسلام را برانگیزد. دولت آستانه در تلاش است با پیامرسانی دوگانه، مدعی شود که تعامل با رژیم صهیونیستی، «مکمل» حمایت از آرمان فلسطین است؛ ادعایی که با ماهیت اشغالگرانه و جنایتکار رژیم صهیونیستی در تضاد آشکار است. با این حال، به نظر میرسد محاسبه دولت قزاقستان این است که مزایای سیاسی و اقتصادی حاصل از همسویی نزدیکتر با آمریکا، بر هزینههای ناشی از این اقدام برتری دارد.
قزاقستان در تله «عادیسازی»؛ اهداف پنهان آستانه و واشنگتن
تصمیم دولت قزاقستان برای پیوستن به «پیمان ابراهیم» را نمیتوان صرفاً یک رویداد دیپلماتیک عادی تلقی کرد. این اقدام، که در هماهنگی کامل با کاخ سفید و در راستای سیاستهای دولت ترامپ صورت گرفته، ابعاد و پیامدهای قابلتأملی دارد:
- خوشخدمتی به واشنگتن در برابر امنیت منطقهای: این اقدام بیش از آنکه یک ابتکار مستقل دیپلماتیک از سوی آستانه باشد، نشاندهنده همسویی کامل و تلاش برای جلب رضایت دولت ترامپ است. دولت توکایف، که پیش از این نیز با حمایت از «طرح صلح» ادعایی ترامپ برای غزه، چراغ سبز نشان داده بود، اکنون با پیوستن به این پیمان، عملاً سیاست خارجی خود را در پازل منطقهای آمریکا و در راستای پروژههای ضد فلسطینی استکبار جهانی تعریف میکند.
- خیانت به آرمان فلسطین و جهان اسلام: در شرایطی که رژیم صهیونیستی به جنایات روزمره خود علیه مردم مظلوم فلسطین و نسلکشی در غزه ادامه میدهد، پیوستن یک کشور با اکثریت مسلمان به این پیمان، خیانت آشکار به آرمان فلسطین و دهنکجی به افکار عمومی و امت اسلامی تلقی میشود. ادعای آستانه مبنی بر «همزیستی» این پیمان با «ارزشهای اسلامی»، توجیهی سست برای نادیده گرفتن حقوق پایمالشده ملت فلسطین است.
- پایان ادعای «سیاست خارجی چندوجهی»: مقامات آستانه همواره مدعی اتخاذ سیاست خارجی «چندوجهی» (multi-vector) و حفظ روابط متوازن با شرق و غرب بودهاند. با این حال، این اقدام نشان داد که «پل» بودن قزاقستان، در نهایت به معنای ایفای نقش به عنوان مجری سیاستهای آمریکا و صهیونیسم بینالملل در منطقه حساس آسیای مرکزی است. این اقدام، قزاقستان را از یک بازیگر بیطرف به یک مهره در پروژه عادیسازی تحمیلی آمریکا تبدیل میکند.
- قمار سیاسی بر سر لغو «جکسون-ونیک»: یکی از اهداف پنهان آستانه از این اقدام، جلب رضایت کامل لابیهای قدرتمند صهیونیستی در واشنگتن برای لغو نهایی «متمم جکسون-ونیک» است. دولت توکایف محاسبه کرده است که مزایای کوتاهمدت اقتصادی و سیاسی ناشی از نزدیکی به واشنگتن، بر هزینههای سنگین سیاسی و اعتباری آن (از دست دادن کامل اعتبار در جهان اسلام و تشدید مخالفتهای داخلی) برتری دارد. این یک قمار سیاسی خطرناک است که مشروعیت منطقهای و داخلی آستانه را به چالش خواهد کشید.
متمم جکسون-ونیک به معنای قطع کامل روابط تجاری نبود. آمریکا و شوروی همچنان تجارت محدودی داشتند. معنای دقیق آن این بود که شوروی از بهترین و عادیترین روابط تجاری (یعنی تعرفههای گمرکی پایین) محروم میشد. این یک اهرم فشار اقتصادی بود، نه یک تحریم کامل. در آن زمان، اتحاد شوروی به شدت جلوی خروج شهروندانش، بهویژه یهودیان شوروی را میگرفت. بر اساس این متمم از آنجا که شوروی به شهروندانش (عمدتاً یهودیان) اجازه خروج از کشور را نمیدهد (چه به مقصد آمریکا، چه سرزمین های اشغالی یا هر جای دیگر)، پس آمریکا هم مزایای تجاری کامل را به شوروی نمیدهد.
نتیجهگیری: پیوستن قزاقستان به قطار سازش، نه گامی به سوی «صلح» ادعایی، بلکه گامی در جهت مشروعیتبخشی به اشغالگری و تداوم فشار بر محور مقاومت است. این اقدام، تلاشی برای گره زدن امنیت و اقتصاد ملی به منافع رژیم صهیونیستی و آمریکا است که در نهایت، ثبات آسیای مرکزی را قربانی توطئههای واشنگتن و تلآویو خواهد کرد.