آتشبس در آستانه انفجار؛ آیا اسرائیل لبنان را زیر آتش میکشد؟
بنبست دیپلماتیک و حملات نظامی حزبالله و رژیم صهیونیستی در لبنان، مذاکرات آتشبس سازمان ملل برای خلع سلاح را متوقف کرده است.
یک سال پس از توقف جنگ سوم لبنان، چشمانداز سیاسی در این کشور عربی به عرصهای پرتنش و مملو از تقابلهای دیپلماتیک تبدیل شده است. توافق آتشبس که در ابتدا برای تثبیت آرامش طراحی شده بود، اکنون به کانون درگیری بر سر ارادهها و اهداف استراتژیک بدل گشته است.
بنبست دیپلماتیک؛ خلع سلاح یا جنگ
در یک سو، محور آمریکا و رژیم صهیونیستی با تعیین ضربالاجلی شفاف، ثبات آتی لبنان را منوط به خلع سلاح کامل حزبالله دانستهاند. این شرط که از سوی واشنگتن «غیرقابل مذاکره» خوانده میشود، تنها راه پیشگیری از جنگی دیگر تلقی میگردد. در سوی دیگر، حزبالله با پافشاری بر مواضع خود، سلاحهایش را نه تهدید، بلکه ضامن بقا و تنها ابزار بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی قلمداد کرده و از تحویل آن امتناع میورزد. این رویارویی، وضعیت «تعلیق» را در لبنان تشدید کرده و ثبات کشور را به شدت متزلزل ساخته است. کارشناسان، اراده نمایندگان دولت آمریکا برای کنترل تصمیمات سیاسی بیروت را عامل اصلی این وضعیت شکننده میدانند.
ریشههای تنش؛ اشغالگری و نقض مکرر آتشبس
ریشههای تنش فزاینده در جنوب لبنان در دو واقعیت انکارناپذیر نهفته است: تداوم اشغالگری رژیم صهیونیستی بر پنج موضع استراتژیک و بیاعتنایی آشکار و روزانه به توافق آتشبس. این نقضهای مستمر، فضایی متشنج و غیرقابل پیشبینی را حاکم کرده که پتانسیل انفجار را دارد.
پیامدهای انسانی؛ فراتر از درگیری نظامی
پیامدهای مرگبار این اقدامات فراتر از درگیریهای نظامی رفته و مستقیماً زندگی غیرنظامیان را هدف قرار میدهد. تراژدی انسانی رخ داده در روستای البیاد، نمونهای غمانگیز از این واقعیت است که بخشی از الگوی رفتاری گستردهتر شامل اقدامات تحریکآمیز علیه نیروهای حافظ صلح سازمان ملل محسوب میشود و نشاندهنده تشدید خطرناک درگیریها و بیتوجهی به قوانین بینالمللی است.
تلاشهای دیپلماتیک؛ بازی بر روی طناب باریک
در فضایی آکنده از ترس و بیاعتمادی، تلاشهای دیپلماتیک برای جلوگیری از فروپاشی کامل صلح در لبنان به نقطهحساسی رسیده است. سفر قریبالوقوع فرستاده ویژه ترامپ به بیروت و حضور مقامات سعودی و مصری، نماد این تلاش مذبوحانه برای یافتن راهی دیپلماتیک است. محور اصلی این مذاکرات، اجرای بند خلع سلاح حزبالله و استقرار انحصاری ارتش لبنان و نیروهای یونیفل در جنوب است. با این حال، واشنگتن صراحتاً اعلام کرده که در صورت عدم اقدام قاطع لبنان، رویارویی نظامی جدید با رژیم صهیونیستی اجتنابناپذیر خواهد بود. حزبالله نیز قاطعانه هرگونه خلع سلاح را رد کرده و آمادگی خود را برای «دفاع» اعلام نموده است.
دوراهی خطرناک؛ تسلیم یا مقاومت
این بنبست سیاسی همزمان با تشدید حملات نظامی، دولت عون-سلام را بر سر یک دوراهی خطرناک قرار داده است: تسلیم شدن به فشارهای بینالمللی با ریسک درگیری داخلی، یا مقاومت و مواجهه با جنگی ویرانگر دیگر. کارشناسان معتقدند که درک واقعیتهای میدانی و غیرقابل اجرا بودن ایده خلع سلاح مقاومت، میتواند مانع ورود لبنان به تله جنگ داخلی شود.
نقض مکرر آتشبس؛ زنگ خطر جنگی دیگر
آتشبس شکننده نوامبر ۲۰۲۴، با صدای انفجارها و حملات هوایی رژیم صهیونیستی در جنوب و شرق لبنان در حال فرسایش است. عملیات نظامی رژیم، که به بهانه هدف قرار دادن زیرساختها و اعضای حزبالله صورت میگیرد، به الگوی روزمره تبدیل شده و علاوه بر تلفات جانی، نیروهای حافظ صلح سازمان ملل (یونیفل) را نیز به درون خود کشیده است. این اقدامات که از سوی سازمان ملل «بسیار بسیار خطرناک» توصیف شده، نشاندهنده تبدیل نیروهای بینالمللی به هدفی در این درگیری پیچیده است.
پارادوکس دردناک؛ استاندارد دوگانه در قبال صلح
صحنه لبنان نمایانگر یک پارادوکس دردناک و استاندارد دوگانه آشکار است. در حالی که یک طرف با مصونیت کامل، آتشبس را نقض کرده و خون غیرنظامیان را میریزد، انگشت اتهام و تهدید جامعه جهانی به سوی طرف دیگر نشانه رفته است؛ ملتی که صرفاً برای بقای خود میجنگد. درخواست برای خلع سلاح مقاومت، در حقیقت تلاش برای گرفتن تنها سپر دفاعی لبنان در برابر دشمنی متجاوز است. غرب با چشمپوشی بر جنایات رژیم صهیونیستی، از بیروت میخواهد تا حق بنیادین دفاع از خود را تسلیم نماید. این صلح نیست، بلکه دیکتهای ظالمانه است که آرامش را به قیمت پذیرش ذلت و آسیبپذیری همیشگی فروخته میشود.