سرآمد انتخاب هوشمندانه

ترامپ غرب آسیا را به تمسخر گرفت: طرح صلح او یک جوک است!

ترامپ بر صلح در غرب آسیا تاکید کرد و رویکرد آمریکا را در قبال مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی به دلیل مداخله‌جویی مورد نقد قرار داد.

ترامپ غرب آسیا را به تمسخر گرفت: طرح صلح او یک جوک است!

ادعای ترامپ مبنی بر برقراری صلح پایدار در غرب آسیا، بیش از آنکه نشان‌دهنده تغییری در رویکرد واشنگتن باشد، تلاشی برای بازسازی چهره آمریکا و کسب منافع جدید در منطقه‌ای است که خود عامل اصلی بی‌ثباتی آن بوده است. صلحی که ترامپ وعده آن را می‌دهد، به معنای تحمیل اراده ایالات متحده بر ملت‌های منطقه است، نه برقراری عدالت یا توازن قدرت.

میراث مداخله‌جویانه آمریکا در منطقه

سیاست خارجی آمریکا پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، از حالت بازدارنده به سمت مداخله نظامی‌محور تغییر یافت. واشنگتن با شعار مبارزه با تروریسم، حضوری گسترده در منطقه ایجاد کرد. حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در سال ۲۰۰۳، از اقدامات کلیدی در این راستا بود. این اقدامات که ظاهراً با هدف ریشه‌کنی تروریسم و گسترش دموکراسی انجام شد، در عمل منجر به فروپاشی نهادهای دولتی، ساختارهای اجتماعی و ایجاد خلأ قدرتی شد که بستر رشد افراط‌گرایی را فراهم آورد.

گروه‌های تروریستی مانند القاعده و داعش از دل همین خلأ قدرتی برخاستند. حذف ساختار ارتش و ادارات دولتی در عراق، موجب پیوستن میلیون‌ها نفر به گروه‌های شورشی شد. در افغانستان نیز، خروج شتاب‌زده آمریکا پس از دو دهه حضور نظامی، منجر به بازگشت طالبان به قدرت شد؛ همان گروهی که واشنگتن به بهانه مقابله با آن جنگی بی‌پایان را آغاز کرده بود.

این تجربیات نشان می‌دهد که ایالات متحده نه تنها نتوانست صلح و ثبات ایجاد کند، بلکه با تصمیمات شتاب‌زده و اهداف پنهان، چرخه‌ای از ناامنی دائمی را شکل داد. مقامات آمریکایی نیز اذعان کرده‌اند که حضور نظامی طولانی‌مدتشان در خاورمیانه، جز تضعیف نظم سیاسی و اقتصادی منطقه، دستاوردی نداشته است.

نقش حمایتی آمریکا از رژیم صهیونیستی

در کنار مداخلات نظامی، حمایت همه‌جانبه واشنگتن از رژیم صهیونیستی نیز عامل دیگری در گسترش خشونت بوده است. ارسال میلیاردها دلار تسلیحات به این رژیم، آمریکا را در جنایات علیه مردم فلسطین شریک کرده است. طی دو سال گذشته، صدها هزار فلسطینی در حملات رژیم صهیونیستی شهید و زخمی شده‌اند و آمریکا با وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت، مانع توقف جنگ شده است. این سیاست‌ها، خاورمیانه را در باتلاق خشونت، بی‌اعتمادی و ویرانی فرو برده است.

تلاش ترامپ برای بازسازی چهره آمریکا

دونالد ترامپ با شعار «صلح بزرگ خاورمیانه»، در تلاش است تا چهره‌ای جدید از سیاست خارجی آمریکا ارائه دهد. اما بررسی سخنان و رفتارهای او نشان می‌دهد که این ادعا، ادامه همان سیاست‌های مداخله‌گرایانه با ظاهری دیپلماتیک‌تر است. او می‌کوشد از بحران‌های موجود برای بازسازی جایگاه ژئوپلیتیکی آمریکا استفاده کند و با شعار میانجی‌گری، چهره‌ای تازه از امپریالیسم آمریکایی بسازد.

ترامپ به دنبال تغییر ساختار نفوذ آمریکا از شکل نظامی به شکل سیاسی و اقتصادی است. او قصد دارد با ابزار «صلح»، همان نفوذ گذشته را در قالبی جدید بازتولید کند. این همان سیاستی است که در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش در قالب «توافق آبراهام» اجرا شد؛ توافقی که صلحی مصنوعی میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی ایجاد کرد، بی‌آنکه مسئله اصلی یعنی اشغال فلسطین حل شود.

صلح مورد نظر ترامپ، صلحی بدون عدالت است. او می‌خواهد روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را عادی کند، در حالی که مردم فلسطین هنوز در محاصره و غزه در ویرانی به سر می‌برند. حتی مخالفت‌های گاه‌به‌گاه ترامپ با اقدامات رژیم صهیونیستی نیز از سر دلسوزی برای فلسطینیان نیست، بلکه برای کنترل متحدی است که ممکن است با رفتارهای افراطی‌اش، نظم مطلوب آمریکا را در منطقه به خطر اندازد.

در پسِ این ژست صلح‌طلبانه، منطق دیرینه حضور آمریکا برای کنترل منابع انرژی، مهار قدرت‌های رقیب و تضمین امنیت رژیم صهیونیستی پنهان است. ادعای نجات خاورمیانه از سوی واشنگتن، نه‌تنها بی‌اعتبار است، بلکه نشانه‌ای از تداوم همان سیاستی است که سال‌هاست منطقه را در آتش نگاه داشته است.

تناقض آشکار در ادعای صلح‌طلبی آمریکا

ادعای صلح‌طلبی آمریکا، به‌ویژه در دوره ترامپ، تناقضی آشکار است. چگونه می‌توان از بزرگ‌ترین صادرکننده سلاح در جهان انتظار داشت که پرچم‌دار صلح باشد؟ چگونه می‌توان به دولتی اعتماد کرد که در بیش از ۸۰ کشور پایگاه نظامی دارد و میلیاردها دلار صرف جنگ‌های نیابتی می‌کند؟ سیاست آمریکا در خاورمیانه همواره بر مبنای «مدیریت بحران» بوده، نه حل آن. واشنگتن با ایجاد بی‌ثباتی، ابزاری برای توجیه حضور خود می‌سازد و سپس در نقش ناجی ظاهر می‌شود.

ترامپ نیز دقیقاً همین مسیر را ادامه می‌دهد، با این تفاوت که بیانش نرم‌تر و شعارهایش عوام‌پسندانه‌تر است. صلح واقعی زمانی محقق می‌شود که ملت‌های منطقه بتوانند بدون دخالت قدرت‌های خارجی، سرنوشت خود را تعیین کنند. تا زمانی که آمریکا با ادعای صلح، حضور نظامی و سیاسی خود را در منطقه حفظ کند، غرب آسیا از ناامنی رهایی نخواهد یافت. ترامپ تنها بازیگری جدید در همان صحنه قدیمی است که آمریکا هم آتش را روشن می‌کند و هم با ژست خاموش‌کردن آن، منافعش را تضمین می‌کند.

صلح مورد ادعای ترامپ، بخشی از راهبرد ادامه سلطه است، نه طرحی برای پایان جنگ. تاریخ نشان داده است که هیچ امپراتوری‌ای نتوانسته با تحمیل قدرت بر دیگران، صلحی پایدار بسازد. خاورمیانه به صلحی برخاسته از اراده مردم، احترام متقابل و همکاری واقعی دولت‌های منطقه نیاز دارد. تا زمانی که آمریکا خود را هم‌زمان قاضی، پلیس و ناجی بداند، این منطقه رنگ آرامش نخواهد دید.

ارسال نظر