ماجرای تکان دهنده جنایت کثیف + جزییات تازه
پسر جوان دانشجوی رشته مهندسی پزشکی که با همدستی بلاگر معروف مشهدی، و با طرح دسیسه شیطانی در مرداب اینستاگرامی، ماجرای تکان دهنده «جنایت کثیف» را رقم زده بودند، در حالی زوایای پنهان قتل شوهر زن ۲۶ ساله را در جلسات محاکمه فاش کردند که متهم به قتل در آخرین جلسه دادگاه به تناقض گویی پرداخت و تلاش کرد تا ارتکاب جنایت را انکار کند.
پسر جوان دانشجوی رشته مهندسی پزشکی که با همدستی بلاگر معروف مشهدی، و با طرح دسیسه شیطانی در مرداب اینستاگرامی، ماجرای تکان دهنده «جنایت کثیف» را رقم زده بودند، در حالی زوایای پنهان قتل شوهر زن ۲۶ ساله را در جلسات محاکمه فاش کردند که متهم به قتل در آخرین جلسه دادگاه به تناقض گویی پرداخت و تلاش کرد تا ارتکاب جنایت را انکار کند.
این حادثه هولناک و دلهره آور در بیست و پنجم اسفند سال ۴۰۱ هنگامی لو رفت که امدادگران آتش نشانی برای اطفای شعلههای آتشی که از یک منزل مسکونی در بولوار نبوت مشهد زبانه میکشید، دل به آتش زدند و در میان دودهای غلیظ و سیاه گم شدند اما طولی نکشید که با فروکش کردن شعلههای سرکش، جسد سوخته مردی جوان نمایان شد و بدین ترتیب، صحنه ترسناک آتش سوزی به یک پرونده جنایی گره خورد.

دقایقی بعد با گزارش کشف جسد سوخته به قاضی وقت ویژه قتل عمد مشهد، بلافاصله قاضی «محمودعارفی راد» به همراه گروه تخصصی کارآگاهان اداره جنایی آگاهی عازم محل آتش سوزی شد. مقام قضایی در همان بررسیهای مقدماتی، بیدرنگ دستور بازداشت زن جوانی را صادر کرد که با خونسردی در حیاط منزل مسکونی ایستاده و منتظر نتیجه تحقیقات قضایی بود چرا که قاضی «عارفی راد» بر اساس تجربه ارزشمند قضایی خود بلافاصله متوجه آتش سوزی عمدی در پی ارتکاب جنایت شده بود.
این زن که خود را از بلاگرهای معروف فضای مجازی (اینستاگرام) معرفی میکرد، ابتدا به بیان قصهای ساختگی پرداخت و گفت: از مدتهای قبل با شوهر۳۲ ساله ام اختلاف داشتیم. او مرا کتک میزد و در خانه حبس میکرد.
امروز هم بعد از یک مشاجره لفظی من برای درمان بیماری زنانهای به مرکز درمانی رفتم که یکی از همسایگان با من تماس گرفت و از آتش گرفتن خانه ام خبر داد. من هم وقتی به خانه رسیدم که آتش نشانان شعلههای آتش را خاموش کردند. بنابراین احتمال میدهم که شوهرم به خاطر بیماری عصبی که دارد خودش خانه را به آتش کشیده و خودسوزی کرده باشد!
با افشای اختلافات خانوادگی بین بلاگر معروف و همسرش، فرضیه جنایت عمدی قوت گرفت و خیلی زود زن جوان در میان سوالات تخصصی قاضی وقت شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پرده از قتل شوهرش با همدستی یک جوان دانشجو برداشت.
او گفت: از حدود یک سال قبل با جوان ۲۴ سالهای که در رشته مهندسی پزشکی تحصیل میکند در فضای اینستاگرام آشنا شدم و با او به درددل پرداختم. خیلی زود این ارتباط مجازی رنگ عاطفی به خود گرفت و در نهایت مجبور شدیم شوهرم را به قتل برسانیم.
به دنبال اعترافات وی بلافاصله کارآگاهان با دستورهای قاطع قضایی به رد زنی پسر متهم به قتل پرداختند و او را در بولوار وکیل آباد مشهد دستگیر کردند. با اعترافات تکان دهنده و صریح متهمان و تکمیل تحقیقات قضایی، این پرونده جنایی با توجه به اهمیت ویژه آن به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و زیر نظر قضات برجسته دادگاه مورد واکاوی دقیق قرار گرفت.
متهمان مذکور که در جلسات بازپرسی و بازسازی صحنه جنایت، جزییات و چگونگی قتل مرد ۳۲ساله را تشریح کرده بودند، ابعاد دیگری از جنایت وحشتناک خود در مرداب اینستاگرامی را بازگو کردند.
«ع» (متهم به قتل) گفت: هنگام جست و جو در شبکههای اجتماعی با دختر بلاگر آشنا شدم و با او ارتباط داشتم ولی نمیدانستم آن دختر هویت واقعی خود را در فضای مجازی پنهان کرده و متاهل است! من زمانی این موضوع را فهمیدم که دیگر دیر شده و به او دل بسته بودم به گونهای که نمیتوانستم رهایش کنم!
«ف» نیز مدام از اختلافات شدید با همسرش سخن میگفت تا این که بالاخره با پیشنهاد او تصمیم به قتل گرفتیم.
ابتدا قصد داشتم شوهرش را با گاز «هلیوم» از میان بردارم تا کسی متوجه جنایت نشود! با طرح این نقشه، در نیمه شب وارد منزل «ف» شدم و به طبقه دوم ساختمان رفتم اما تلاش هایم برای اجرای این نقشه بیفایده بود چرا که انتشار گاز هلیوم در فضای خانه هیچ نتیجهای نداشت. این بود که با دستانم گلوی او را در همان رختخواب فشردم تا جان داد. بعد هم نقشه دیگری کشیدم تا جنایت را طوری صحنهسازی کنیم که مرگ شوهر «ف» خودسوزی جلوه کند. با این دسیسه مقداری بنزین از باک موتورسیکلت مرحوم بیرون کشیدم و خانه را به همراه جسد آتش زدم.
«ف» (بلاگر معروف) نیز در روند تحقیقات و جلسه دادگاه که به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین محمد شجاع پور فدکی برگزار شد، درباره این ماجرای هولناک گفت: دیگر نمیتوانستم رفتارهای خشن همسرم را تحمل کنم و از سوی دیگر هم قصد ازدواج با «ع» را داشتم که در فضای مجازی با یکدیگر آشنا شده بودیم.
طبق نقشه قتل، من تعدادی قرص خواب آور را پودر کردم و درون کپسولهای آنتی بیوتیک ریختم و آنها را به بهانه سرماخوردگی به همسرم خوراندم تا به خواب رفت. نیمه شب موضوع را به «ع» خبردادم اما وقتی قتل با گاز شیمیایی هلیوم نتیجهای نداد، همسرم بیدار شد و با «ع» گلاویز شدند. من هم به کمک «ع» رفتم و دست و پاهای شوهرم را گرفتم که «ع»دهم با دستانش او را خفه کرد.
سپس نقشه دیگری کشیدیم که خانه را به همراه جسد آتش بزنیم. در نهایت ساعت ۷ صبح من دختر خردسالم را از طبقه پایین منزل برداشتم و به منزل پدرم بردم و به آنها گفتم برای درمان بیماری زنانه به بیمارستان امام حسین (ع) میروم! با این ترفند، دوباره در حالی به خانه ام بازگشتم که یک فندک هم در مسیر خریدم و بدین ترتیب (ع) خانه را آتش زد.
بنا بر این گزارش، درحالی که هردو متهم ماجرای تلخ جنایت کثیف را با جزییات آن بازگو کرده بودند اما در آخرین جلسه رسیدگی، «ع» باز هم به تناقض گویی پرداخت و تلاش کرد تا اصل قتل را انکار کند. او در این جلسه محاکمه که مقابل قضات باتجربه جنایی قرار گرفته بود، در اظهاراتی متفاوت گفت: وقتی من به خانه «ف» رسیدم شوهرش غرق در خون و در طبقه بالا کف پذیرایی افتاده بود. به همین خاطر هم برای آن که این ماجرا لو نرود اقدامات بعدی را انجام دادم و خانه را به آتش کشیدم...
این اظهارات در حالی برای قضات با تجربه دادگاه باور پذیر نبود که وی زوایای پنهان این جنایت تکان دهنده را بازگو کرده بود.
«ع» در بخشی از اعترافاتش گفت: کپسول حاوی گاز هلیوم و قرصها را خودم خریدم و هنگام اجرای نقشه قتل، پلاستیک را به سر شوهر «ف» کشیدم و سپس شیر گاز را باز کردم اما همه اینها به دستور فردی به نام «محمد» بود که با او در فضای مجازی آشنا شدم و شیوه قتل با گاز هلیوم را پرسیدم! به دنبال تناقض گویی متهم، قاضی شجاع پور فدکی از او پرسید آیا اقرارهای قبلی خودتان را قبول دارید؟ متهم پاسخ داد: من فقط خواستم به این خانم (ف) کمک کنم به همین دلیل هم به قتل اقرار کردم.
همزمان با پایان جلسات محاکمه، قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی وارد شور شدند تا حکم خود را درباره این جنایت کثیف و تاسف بار صادر کنند.