سرآمد انتخاب هوشمندانه

زنگزور؛ از توافق قره‌باغ تا بازی بزرگ ترانزیت اوراسیا

کریدور زنگزور صرفا یک پروژه لجستیکی نیست؛ بلکه به‌عنوان اهرم سیاسی چندوجهی در حال شکل‌گیری است. این پروژه می‌تواند نه تنها سیمای فیزیکی منطقه، بلکه روایت سیاسی را از تقابل به همکاری تغییر دهد

زنگزور؛ از توافق قره‌باغ تا بازی بزرگ ترانزیت اوراسیا

کریدور زنگزور به‌سرعت به یکی از کانون‌های اصلی تحولات قفقاز جنوبی بدل شده؛ مسیری که جاه‌طلبی‌های زیرساختی منطقه را با روندی شکننده اما جاری و با توسل به سازش بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان برجسته می‌کند. زنگزور؛ فراتر از یک مسیر ترانزیتی، بازتاب‌دهنده چشم‌اندازی راهبردی گسترده‌تر در حوزه اتصال، ادغام اقتصادی و عادی‌سازی روابط پس از منازعه است و به همین دلیل، اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی روزافزونی داشته و دارد.

چرایی اهمیت زنگزور؟

ایده بازگشایی زنگزور، پس از جنگ دوم قره‌باغ و به‌ویژه در پی توافق آتش‌بس سه‌جانبه نوامبر ۲۰۲۰ مطرح و تقویت شد. بند ۹ این توافق به «رفع انسداد همه مسیرهای اقتصادی و حمل‌ونقل در منطقه» اشاره دارد؛ بندی که آذربایجان آن را مبنای حقوقی اجرای کریدور می‌داند. مسیر پیشنهادی، جمهوری آذربایجان را از طریق استان سیونیک ارمنستان به نخجوان متصل کرده و در ادامه به ترکیه امتداد می‌دهد؛ بدین ترتیب، یک شریان تجاری یکپارچه شرق-غرب ایجاد می‌شود که وزن راهبردی بالایی دارد.

کریدور زنگزور صرفا یک پروژه لجستیکی نیست؛ بلکه به‌عنوان اهرم سیاسی چندوجهی در حال شکل‌گیری است. این پروژه می‌تواند نه تنها سیمای فیزیکی منطقه، بلکه روایت سیاسی را از تقابل به همکاری تغییر دهد. اهمیت این مسیر در توانایی‌اش برای پیشبرد آشتی پس از منازعه، ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی و بازتعریف نقش کشورها در چارچوبی منطقه‌ای و گسترده‌تر نهفته است.

از منظر آذربایجان، این کریدور یک ضرورت راهبردی است: ایجاد ارتباط زمینی مستقیم با نخجوان، تقویت پیوند با ترکیه و جهان ترک، و تثبیت دستاوردهای پساجنگ از طریق دیپلماسی زیرساختی. باکو این کریدور را نه تنها حقی ناشی از توافق ۲۰۲۰، بلکه سنگ‌بنای جاه‌طلبی خود برای تبدیل‌شدن به یک مرکز حمل‌ونقل و لجستیک محوری بین شرق و غرب و شمال و جنوب می‌بیند.

فرصتی پیچیده برای ایروان

در مقابل، این کریدور برای ارمنستان فرصتی پیچیده اما بالقوه دگرگون‌ساز است. هرچند ایده بازگشایی زنگزور زمینه‌ساز برجسته شدن بحث‌های سیاسی داخلی و نگرانی‌های امنیتی شده، اما می‌تواند ارمنستان را از انزوای جغرافیایی خارج کرده و به حلقه‌ای کلیدی در شبکه‌های تجاری متصل‌کننده خلیج فارس، دریای سیاه و کریدورهای اوراسیا بدل کند. چنین تغییری قادر است تنوع‌بخشی به اقتصاد، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و عادی‌سازی روابط با همسایگان را تسهیل کند.

ابعاد محلی و دوجانبه این پروژه در بستری از تغییرات سریع در الگوهای تجارت جهانی در حال گسترش است. اختلال در زنجیره‌های تامین و شوک‌های ژئوپلیتیکی – از جمله حمله روسیه به اوکراین، ناامنی مستمر در دریای سرخ و کانال سوئز، و رژیم‌های تحریمی فزاینده – جست‌وجو برای مسیرهای زمینی و دریایی جایگزین بین آسیا و اروپا را تشدید کرده است.

در این چارچوب، کریدور زنگزور به‌عنوان حلقه مفقوده مهم در «کریدور میانی» یا مسیر بین‌المللی حمل‌ونقل ترانس‌خزر (TITR) مطرح شده؛ مسیری که چین و آسیای مرکزی را به اروپا متصل می‌کند و از قلمرو روسیه و ایران عبور نمی‌کند. بخش زنگزور با اتصال آذربایجان به نخجوان و ترکیه، کارآمدی این کریدور را با کم رنگ ساختن مرزهای عبوری، کوتاه‌کردن زمان ترانزیت و بهبود همگرایی چندوجهی بین شبکه‌های ریلی، جاده‌ای و دریایی ارتقا می‌دهد.

هم‌سویی این کریدور با راهبردهای کلان اتصال بین‌المللی نیز بر ظرفیت ادغامی آن می‌افزاید. برای اتحادیه اروپا، این پروژه مکمل ابتکار «دروازه جهانی» است که بر زیرساخت‌های پایدار و بدون محدودیت‌های ژئوپلیتیکی تأکید دارد. برای چین، مسیری مکمل در چارچوب «ابتکار کمربند و راه» فراهم می‌کند که از گلوگاه‌های دریایی و خطوط تحت سلطه غرب عبور نمی‌کند. برای ترکیه نیز، ابزاری جهت پیشبرد اهداف این بازیگر و تبدیل‌شدن به مرکز لجستیکی قاره‌ای و تقویت رهبری در جهان ترک است. در نتیجه، کریدور زنگزور از یک طرح منطقه‌ای به بخشی کلیدی از معماری ترانزیت اوراسیا بدل شده که می‌تواند تاب‌آوری زنجیره‌های تأمین جهانی را در دنیای روزافزون چندقطبی تقویت کند.

نظم تازه در قفقاز

اهمیت ژئواستراتژیک این کریدور با شتاب سیاسی تازه‌ای همراه شده است. نشست ابوظبی بین الهام علی‌اف و نیکول پاشینیان و پس از آن حضور رهبران دو کشور در کاخ سفید، نقطه عطفی در گفت‌وگوها میان طرفین است. میزبانی امارات و آمریکا از رهبران باکو و ایروان شاید بتواند بستری بی‌طرف و غیرهمسو با رقابت‌های تاریخی قدرت‌های بزرگ فراهم آورد. هرچند توافق نهایی هنوز حاصل نشده، اما هر دو کدام از این دو بازیگر اراده خود را برای گفت‌وگوهای نتیجه‌محور نشان دادند.

در چنین شرایطی، کریدور زنگزور می‌تواند هم به‌عنوان سازوکار اعتمادساز و هم به‌عنوان منافع اقتصادی مشترک عمل کند. توسعه آن، مزایایی چون نوسازی زیرساخت‌ها، درآمدهای ترانزیتی و ادغام منطقه‌ای را به همراه دارد که قادر است زمینه را برای کاهش تنش ها هموار سازد. با این حال، پیشرفت این پروژه به حل مسائل مهمی چون تضمین‌های حقوقی، ملاحظات حاکمیتی، ترتیبات کنترل مرزی و نقش طرف‌های ثالث در تامین امنیت و نظارت وابسته است.

موفقیت کریدور همچنین به هم‌سویی منافع بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی بستگی دارد. ترکیه آشکارا از این طرح حمایت کرده و آن را محور ادغام جهان ترک ذیل «سازمان کشورهای ترک» می‌داند. روسیه که زمانی بازیگر اصلی میانجی‌گری پساجنگ بود، به دلیل درگیری در اوکراین نفوذ خود را از دست داده است. اتحادیه اروپا این کریدور را به‌عنوان ابزاری برای ثبات اقتصادی و تنوع راهبردی، سطح دیپلماسی خود قلمداد کرده و چین نیز با حفظ رویکرد عملگرایانه، به‌دنبال حفاظت از منافع تجاری و استمرار جریان‌های ترانزیت فرامرزی است.

از همین منظر کریدور زنگزور دیگر یک پروژه تئوریک زیرساختی نیست؛ بلکه به محوری راهبردی در نقطه تلاقی آشتی منطقه‌ای و بازآرایی جهانی بدل شده است. این کریدور، هم نماد عادی‌سازی روابط پس از منازعه و هم محرکی برای ادغام ژئواکونومیکی است و تأثیرات ژرفی بر قفقاز جنوبی و فراتر از آن دارد. اهمیت آن از مسائل دوجانبه فراتر می‌رود و بخشی از تغییر آرایش زنجیره‌های تامین و مسیرهای حمل‌ونقل در واکنش به فشارهای ژئوپلیتیکی است؛ از اختلال مسیرهای شمالی از طریق روسیه تا آسیب‌پذیری گلوگاه‌های دریایی مانند کانال سوئز. در این چشم‌انداز متغیر، قفقاز جنوبی در آستانه تبدیل‌شدن از یک منطقه ترانزیت صرف، به نقطه ثقل ژئوپلیتیکی است که در آن زیرساخت و دیپلماسی به‌طور مستقیم تلاقی می‌کنند.

 

منبع : تجارت نیوز
ارسال نظر