نقشه بزرگ لو رفت/ آمریکا شیر فلکه انرژی جهان را به دست گرفت
افزایش تولید LPG توسط آمریکا، ساحل خلیج فارس را به شاهرگ حیاتی برای مناطقی تبدیل کرده که با فقر انرژی یا خطرهای سیاسیِ تکیه بر تامینکنندگان بیثباتتر دستوپنجه نرم میکنند.
نقشه انرژی جهان بیسروصدا و بسیار بیشتر از آنچه تیترها نشان میدهند، در حال تغییر است. در حالی که سرمایهگذاریهای حیاتی در حوزه مواد معدنی و هیدروژن در مرکز توجه دولتها قرار دارد، مهمترین تغییر برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه حضوری کمرنگ در بازار هیدروکربنها بهویژه گاز مایع (LPG) است.
LPG که مدتها به عنوان سوخت ثانویه نادیده گرفته میشد، گازی با چگالی انرژی بالا است که عمدتا از پروپان و بوتان تشکیل شده است. این سوخت در حال گذار اکنون در حال شکلدهی به صفبندیهای ژئوپلیتیکی در آفریقا، آسیای جنوبی و بخشهایی از آمریکای لاتین است؛ مناطقی که نفوذ آنها به طور فزایندهای به این متغیر منوط است که چه کسی میتواند انرژی قابل اعتماد و پاکتری در مقیاس بزرگ را فراهم کند.
وقتی انرژی به موتور محرکه تحولات تبدیل میشود!
ایالات متحده خود را در مرکز این تغییر قرار داده است. افزایش تولید LPG توسط آمریکا، ساحل خلیج فارس را به شاهرگ حیاتی برای مناطقی تبدیل کرده که با فقر انرژی یا خطرات سیاسی تکیه بر تامینکنندگان بیثباتتر دست و پنجه نرم میکنند. شرکتهایی مانند گروه BGN مستقر در ژنو، که اکنون بزرگترین خریدار LPG ایالات متحده است و تاجرانی مانند Petredec ۷ بزرگترین تاجر مستقل LPG که سالانه تقریبا ۱۲ میلیون تن LPG جابهجا میکند و حالا به واسطه و یا واسطههای محوری در سیستم انرژی جهانی تبدیل شدهاند و عرضه ایالات متحده و خلیج فارس را به سمت آسیا و آفریقا هدایت کرده و دسترسی به سوخت را در مناطقی که بیشتر در معرض شوکهای انرژی و قیمت هستند، تغییر میدهند.
آنچه به LPG برتری استراتژیک میدهد، صرفا در دسترس بودن نیست، بلکه مزیت زیستمحیطی آن است. پروپان حدود ۴۰ درصد دی اکسید کربن کمتری نسبت به زغال سنگ با همان انرژی و تقریبا بدون دوده تولید میکند. در بخشهایی از آفریقا و جنوب آسیا، جایی که تقریبا یک میلیارد نفر هنوز با چوب یا زغال چوب آشپزی میکنند، این تفاوت مستقیما به زیرساختها و آب و هوا هزینه تحمیل میکند. تحلیلگران تخمین میزنند که تغییر در مقیاس بزرگ با LPG میتواند سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون تن انتشار کربن سیاه را از بین ببرد. این میزان قابل مقایسه با نابودی انتشار گازهای گلخانهای یک کشور صنعتی بزرگ است. وقتی تاجرانی که بازارها را تأمین میکنند، خاطرنشان میکنند که پذیرش LPG به طور عمیقی ردپای کربن را کاهش میدهد، نباید تصور کرد گفتههایشان لفاظی است بلکه آنها راوی واقعیتهای روی زمین هستند.
آنچه در تحولات جغرافیایی برجسته شده است
آنچه در بالا بهآن اشاره شد به توضیح این موضوع کمک میکند که چرا LPG ناگهان در مرکز دیپلماسی سطح بالا قرار گرفته است. رهبران گروه ۲۰ در سال ۲۰۲۵ از گاز مایع به عنوان راه حل فوری برای بحران انرژی پاک آفریقا یاد کردند. آژانس بینالمللی انرژی انتظار دارد LPG تا سال ۲۰۳۰ دسترسی به انرژی پاک را فراهم کند. برنامههای توسعه ایالات متحده، به ویژه برنامه «برق آفریقا»، با حمایت از سیستمهای خورشیدی به علاوه LPG و نامیدن پروپان به عنوان جایگزینی ایمن، کارآمد و مقرون به صرفه برای سوختهای خانگی با انتشار بالا، از این روند پیروی کردهاند. همزمان در میانه رقابت پکن و واشنگتن برای نفوذ در کشورهای جنوب جهان، توانایی ارائه سوختی به ایالات متحده که انتشار گازهای گلخانهای را کاهش میدهد و در واقع مقرون به صرفه است، به قدرت نرم مزیتی غیرمنتظره میدهد.
یکی دیگر از واقعیتهای ژئوپلیتیکی که به آن بهایی داده نشده، این است که این جریانها نه توسط دولتها بلکه توسط تاجران کنترل میشوند. شرکتها هر زمان که درگیری یا اختلالات آب و هوایی عرضه را تهدید میکند، به عنوان ضربهگیرهای سیستم عمل خواهند کرد. وقتی دریای سرخ، کانال پاناما یا دریای سیاه با تنگنا مواجه میشوند، این شرکتها – نه شرکتهای نفتی ملی – هستند که مسیر LPG را برای حفظ ثبات بازار تغییر میدهند. در کنار BGN و Petredec، بازیگرانی مانند SwissChemGas انعطافپذیری لازم برای انتقال حجم انرژی از خلیج آمریکا یا خلیج فارس به هر منطقهای که بیشترین کمبود را متحمل میشود، را دارا هستند و تصمیمات شان پیامدهای سیاسی مستقیمی دارد. در بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه، کمبود LPG به افزایش قیمت مواد غذایی و ناآرامیهای مدنی منجر میشود.
تلاش برای گذاری سخت
نگرانی فزایندهای در مورد نحوه حمل این کالاها در حال ظهور است. همزمان با تشدید قوانین انتشار گازهای گلخانهای توسط ایالات متحده و سازمان بینالمللی دریانوردی، بازرگانانی که ناوگان مدرن دارند، به دنبال اهرم استراتژیک برای عبور از این چالش هستند. راهاندازی تانکرهای VLGC دوگانهسوز توسط BGN نمونهای از تغییرات حاکم است. این کشتیهای عظیم اکنون با LNG کار میکنند اما قادرند در آینده به آمونیاک سبز تغییر سوخت دهند.
آنها به ازای هر تن حمل شده، دی اکسید کربن کمتری منتشر و در عین حال انتشار گازهای گلخانهای Scope 1 شرکتها را کاهش و با استانداردهای نظارتی آینده همسو میشوند. شرکتهای دیگر در این حوزه، مانند BW LPG، بزرگترین مالک کشتیهای غولپیکر جهان، به طور مشابه درگیر مقاومسازی ناوگان خود هستند، زیرا به نظر میرسد این صنعت به طور فزایندهای درک میکند که آینده از آن خودش است. معاملهگران با ناوگانهای کمکربن و سازگار با قوانین، بر کریدورهای جدید ایالات متحده-آسیا-آفریقا تسلط خواهند یافت، در حالی که شرکتهای عقبمانده با تشدید محدودیتهای مربوط به آب و هوا، در معرض خطر حذف قرار میگیرند.
سیاست داخلی ایالات متحده این مسیر را تقویت میکند. پروپان تجدیدپذیر در حال حاضر توسط سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان یک سوخت تجدیدپذیر تایید شده شناخته شده است و برنامههای سطح ایالتی، LPG تجدیدپذیر را به دلیل شدت کربن بسیار پایینتر آن – تقریبا چهار برابر کمتر، طبق ارزیابیها – معتبر میدانند.
این به آن معناست که صادرکنندگان آمریکایی میتوانند در زمانی که کشورهای بیشتری به چارچوبهای حسابداری کربن سوق داده میشوند، محصول پاکتری ارائه دهند. این سوخت یکسان است، اما تعریف نظارتی آن به سرعت در حال تغییر است. LPG ممکن است جذابیت هیدروژن یا باد فراساحلی را نداشته باشد، اما تاثیر قابل توجهی بر نحوه گزارش انتشار گازهای گلخانهای و انتخاب شرکای انرژی بلندمدت کشورهای در حال توسعه دارد.
از همین رو میتوان گفت، گاز مایع طبیعی دیگر کالای حاشیهای نیست، بلکه اهرم استراتژیک در دوران گذار سبز است. این سوخت در مکانهایی که برقرسانی دههها با آن فاصله دارد، دستاوردهای اقلیمی ارائه میدهد. این سوخت وابستگی به سوختهای کثیفتری که سلامت عمومی را تضعیف میکنند و اقتصادها را در معرض خطر قرار میدهند، کاهش خواهد داد و از همه مهمتر، بازارهای نوظهور را بیشتر به تامینکنندهای که بتواند قابلیت اطمینان را در طول بحرانها تضمین کند، نزدیک میکند.
در حال حاضر، آن لنگر ایالات متحده است، و به طور گستردهتر، شبکهای از بازرگانان که عرضه سوخت توسط آمریکا را در مناطقی توزیع میکنند که امنیت انرژی به هیچ وجه انتزاعی نیست. در چنین شرایطی رقابت قدرتهای بزرگ به طور فزایندهای به این سمت میرود که کدام بازیگران میتوانند راهحلهای عملی ارائه دهند، نه وعدههای گزاف کربنزدایی. LPG کاملا با این حقیقت مطابقت دارد. این وضعیت به معنای گذار صرف انرژی نیست، اما مسیر دستیابی به معدود ابزارهایی است که قادر به شکلدهی ژئوپلیتیک است. کشورها و شرکتهایی که این موضوع را درک میکنند، در حال حاضر در حال بازنویسی نقشه هستند.