نقشه تازه انرژی جهان ورق خورد / ونزوئلا، عربستان و ایران تسلط ۵۰ درصدی گرفتند
بر اساس دادههای اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)، ۱۰ کشور جهان بیش از ۹۰ درصد ذخایر قابل استخراج نفت را در اختیار دارند و در میان آنها، سه قدرتِ ونزوئلا، عربستان و ایران بهتنهایی صاحب نیمی از کل بشکههای زمین هستند. این آمار نشان میدهد هاب اصلی نفت از بلوکهای غربی به حوزهی جنوبی–خاورمیانهای، یعنی محور «کاراکاس–ریاض–تهران» منتقل شده است.

کل ذخایر قابل استخراج نفت جهان حدود ۱٫۵ تریلیون بشکه برآورد شده که نزدیک به ۹۰ درصد آن در دست ۱۰ کشور است.
بر اساس گزارش EIA، ونزوئلا با ۳۰۳٫۲۲ میلیارد بشکه در رتبه اول، عربستان سعودی با ۲۶۷٫۱۹ میلیارد در جایگاه دوم و ایران با ۲۰۸٫۶ میلیارد بشکه در رده سوم ایستاده است؛
یعنی از هر دو بشکه نفت قابل استخراج در جهان، یک بشکه در اختیار این سه کشور است.
سهم ایران حدود ۱۴ درصد از ذخایر جهانی است و در ترکیب منطقهای اوپک بهعنوان تکیهگاه امن انرژی آسیایی شناخته میشود.
چرخش توازن و فرصت صنعتی ایران
ایران در کنار دو غول نفتی دیگر نه تنها از نظر میزان ذخیره، بلکه از نظر عمق فنی استخراج و ظرفیت بازسازی میادین نیز موقعیتی استراتژیک دارد.
گزارشها نشان میدهد بخش عمده ذخایر ایران در میادین جنوب غربی و دریای خزر قابل افزایش است و با توسعه فناوری حفاری هوشمند، امکان افزایش نرخ بازیافت تا ۴۰ درصد فراهم شده.
تحلیلگران معتقدند با انفعال سرمایهگذاری غربی و حرکت به سوی تهاتر منطقهای، ایران میتواند از «دارنده ذخیره» به «بازسازنده جریان نفت» تبدیل شود؛ اقدامی که انتقال انرژی خاورمیانه به سطح استقلال منطقهای را سرعت میبخشد.
وضعیت سایر قدرتها و رقابت آینده
پس از ایران، کشورهای کانادا، عراق، امارات، کویت، روسیه، آمریکا و لیبی در رتبههای چهارم تا دهم دارندگان بشکههای نفتی دنیا قرار دارند.
این تمرکز باعث شده بیش از سهچهارم نفت قابل تولید دنیا در خاورمیانه و نوار جنوبی قاره آمریکا توزیع شود؛ به عبارتی معادله ژئوانرژی آینده جهان بهنفع بلوک کشورهای جنوبی تغییر کرده است.
با اوجگیری روند جایگزینی انرژیهای نو، این کشورها میکوشند از حالت «دارنده ذخیره» به «مدیریتکننده عرضه» ارتقا یابند تا از تضعیف قیمت جلوگیری کنند.
پیامد سیاسی و اقتصادی
قرار گرفتن ایران در رتبه سوم ذخایر جهان نهتنها یک دستاورد اقتصادی بلکه سلاح نرم در دیپلماسی انرژی محسوب میشود.
این تمرکز نفتی میتواند نقش ایران را در پروژههای همگرایی منطقهای (خطوط انتقال، توافقات تهاتری و مبادله غیر دلاری انرژی) افزایش دهد و در نقشه تجاری ۱۴۰۵، جایگاه کشور را به سطح تصمیمگیر منطقهای برساند.
در چنین عصری، اطمینان به ذخایر بلندمدت به همان اندازه مهم است که تولید روزانه؛ و ایران اکنون هر دو را در اختیار دارد.