قطر نسخه ایران را پیچید
کارشناسان صنعت انرژی نسبت به آینده میدان مشترک پارس جنوبی هشدار میدهند؛ میدانی که قلب تپنده تولید گاز ایران به شمار میرود و هماکنون به دلیل برداشت حداکثری سالانه حدود پنج درصد افت فشار دارد.

در شرایطی که قطر با اجرای پروژههای پیشرفته فشارافزایی در مرزهای مشترک، ظرف کمتر از دو سال آینده تولید پایدار خود را تضمین میکند، ایران همچنان درگیر چالشهای مالی، تحریمها و تأخیر در احداث تأسیسات دریایی است. به گفته بویری، تحلیلگر حوزه انرژی، تداوم این وضعیت میتواند به مهاجرت گاز از سمت ایران به قطر بینجامد و تعادل تولید میان دو کشور را بر هم زند؛ تعادلی که تنها با تلاش ۲۰ ساله ایران در توسعه فازهای پارس جنوبی به دست آمده است. وی تأکید میکند که آغاز فوری پروژههای فشارافزایی بهویژه در هابهای مرزی برای جلوگیری از کاهش تولید و پاسخ به نیاز فزاینده داخلی ضروری است، چرا که کشور در زمستان ۱۴۰۴ با ناترازی روزانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز مواجه خواهد شد.
هشدار ناترازی گاز در زمستان
بویری اعلام کرد: میدان مشترک پارس جنوبی در ایران و گنبد شمالی در قطر به دلیل برداشت مداوم و حداکثری با افت سالانه حدود پنج درصدی فشار روبهرو است؛ موضوعی که بهویژه در بلوکهای مرزی نمود بیشتری دارد.
او افزود: اجرای پروژه فشارافزایی قطر که طی یکونیم تا دو سال آینده به بهرهبرداری میرسد، میتواند ضمن تثبیت تولید این کشور، فشار سمت ایران را کاهش داده و در نهایت باعث مهاجرت گاز به سوی قطر شود.
پیشتازی قطر در فشارافزایی
قطر با پیشرفت چشمگیر در یک هاب فشارافزایی، احتمالاً اولین تأسیسات خود را در مرز مشترک با ایران مستقر خواهد کرد. این اقدام، تولید گاز پالایشگاهها و واحدهای LNG قطر را تثبیت کرده و بر میدان پارس جنوبی ایران تأثیر منفی خواهد گذاشت. ایران نیز باید پروژههای فشارافزایی را با اولویت در بلوکهای مرزی پیش ببرد.
در حال حاضر، تولید گاز ایران و قطر از میدان مشترک تقریباً برابر است، با وجود اینکه قطر ۶۵ درصد مخزن و ایران ۳۵ درصد آن را در اختیار دارد. بویری این برابری را نتیجه تلاش ۲۰ساله ایران در توسعه فازهای پارس جنوبی دانست و تأکید کرد که پروژههای فشارافزایی نیز باید با همین جدیت در اولویت قرار گیرند.
چالشهای مالی و فنی فشارافزایی
بویری تأمین مالی و فناوری را کلید موفقیت پروژههای فشارافزایی دانست. در شرایط تحریم، ایران باید از شرکای خارجی بهره ببرد و ابتدا هابهای مرزی را برای جلوگیری از مهاجرت گاز توسعه دهد. هابهای داخلی در اولویت بعدی قرار دارند.
اولویت هابهای دریایی برای پایداری تولید
وی توضیح داد که هاب فشارافزایی خشکی زودتر از هابهای دریایی عملیاتی خواهد شد، اما تثبیت تولید گاز در بلندمدت (۲۰ تا ۲۵ سال) به هابهای دریایی وابسته است. این تأسیسات برای تأمین پایدار گاز در بخشهای خانگی، صنعتی، نیروگاهی و پتروشیمی حیاتی هستند.
دلایل تأخیر ایران در فشارافزایی
تحلیلگر صنعت نفت، تحریمها را عامل اصلی تأخیر ایران در اجرای تأسیسات فشارافزایی دریایی دانست. با این حال، شرکت ملی نفت ایران ابتدا هاب خشکی را وارد مدار کرده و همزمان کار روی تأسیسات دریایی را آغاز کرده است. بویری ابراز امیدواری کرد که عملیات اجرایی هابهای مرزی ظرف یک سال آینده شروع شود.
چشمانداز فشارافزایی در ایران
وی تأکید کرد که با اولویتبندی پروژههای فشارافزایی، ایران میتواند ظرف ۵ تا ۶ سال آینده تأسیسات فشارافزایی را عملیاتی کند، مشابه موفقیتی که در توسعه فازهای پارس جنوبی در دو دهه گذشته به دست آمد.
بویری درباره ناترازی گاز در زمستان ۱۴۰۴ هشدار داد که در اوج مصرف، کمبود ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز در روز پیشبینی میشود. اگرچه بخشی از این کمبود با تولید فاز ۱۱ و چاههای درونمیدانی جبران خواهد شد، اما بدون مدیریت الگوی مصرف، کشور ممکن است با بحران گازی مواجه شود.