فوری: آیا وزارت کار با شعار "مهارت" شما را فریب میدهد؟ حقیقت تلخ پشت پرده بیکاری و دستمزد!
بازار کار ایران با چالش دستمزد پایین و کاهش مشارکت اقتصادی مواجه است.
شعار محوری وزارت کار دولت چهاردهم مبنی بر «نیروی کار با مهارت بیکار نمیماند»، در مواجهه با اظهارات مدیران ارشد این وزارتخانه و دادههای رسمی جدید بازار کار در تابستان ۱۴۰۴، نیازمند بازنگری عمیق است. این شعار، گرچه هدفگذاری سیاستی را مشخص میکند، اما واقعیتهای اقتصادی و آماری نشان میدهد که دستمزد پایین، مانع اصلی ورود و ماندگاری نیروی کار متخصص در بازار رسمی کار کشور است. بررسیها و تحلیلهای اخیر در کنار آمار تابستان سال جاری از کاهش نرخ مشارکت اقتصادی حکایت دارد که این امر نشان میدهد کاهش نرخ بیکاری لزوماً به معنای بهبود وضعیت اشتغال و رضایت شغلی نیست.
واقعیت بازار کار: از شعار تا آمار
احمد میدری، وزیر کار، با تاکید بر شعار اصلی دولت چهاردهم در حوزه اشتغال، «نیروی کار با مهارت بیکار نمیماند» را هسته اصلی استراتژی وزارت متبوع خود عنوان کرده است. این نگاه بر نقش محوری مهارتآموزی در کاهش بیکاری تمرکز دارد؛ با این حال، تحلیلهای کارشناسی و اظهارات مدیران معاونت اشتغال نشان میدهد که صرف مهارت، شرط لازم است اما به هیچ وجه کافی نیست.
تمرکز صرف بر مهارتآموزی، بدون توجه به ارزش اقتصادی کار انجام شده و میزان دستمزد، جذابیت بازار کار را برای نیروی ماهر به شدت کاهش میدهد. در واقع، مساله اصلی، صرفاً فقدان فرصتهای شغلی نیست، بلکه عدم جذابیت این فرصتها به دلیل دستمزدهای ناچیز است که نیروی ماهر را در دام «شاغل فقیر» گرفتار میکند.
دستمزد پایین، مانع اصلی اشتغال
مالک حسینی، معاون اشتغال وزارت کار، این شکاف عمیق را به صراحت توضیح داده است: «دلیل اصلی عدم تمایل نیروی کار به اشتغال، پایین بودن دستمزد است؛ درآمدی که نتواند جوابگوی هزینههای زندگی باشد، از سوی نیروی کار پذیرفته نمیشود.» این اظهارات، روشن میسازد که چالش کنونی بازار کار بیش از آنکه یک معضل مهارتی باشد، ریشهای معیشتی دارد. نیروی کار متخصص به دلیل عدم تناسب درآمد با هزینههای زندگی، انگیزهای برای ورود به مشاغل رسمی با دستمزدهای کنونی ندارد.
آمار تابستان ۱۴۰۴: هشدار کاهش مشارکت
آمارهای رسمی تابستان ۱۴۰۴ فرضیه «انصراف از جستجوی شغل» را تایید میکند. این آمارها حاکی از کاهش ۰.۹ درصدی در نرخ مشارکت اقتصادی است که از کاهش جزئی نرخ بیکاری نیز اهمیت بیشتری دارد. کاهش نرخ مشارکت نشان میدهد که افراد به دلایلی نظیر دستمزدهای ناکافی و ناامیدی از یافتن شغلی با شرایط مطلوب، انگیزه لازم برای جستجوی فعال شغل را از دست داده و از جمعیت فعال خارج شدهاند.
این روند به معنای دستیابی به اشتغال کامل یا بهبود واقعی وضعیت اقتصادی نیست، بلکه نشانهای از ناامیدی و خروج نیروی کار از بازار رسمی است که میتواند پیامدهای جدی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور در پی داشته باشد.
ضرورت اصلاح ساختاری در نظام دستمزد
اذعان مدیران وزارت کار به این حقیقت که معضل اصلی اشتغال، چالشی معیشتی است، گامی مهم در درک واقعیتهای موجود است. تا زمانی که پیوند محکمی میان تولید ارزش افزوده و میزان دریافتی نیروی کار ایجاد نشود، سیاستهای مهارتآموزی به تنهایی در برابر واقعیت دستمزد ناکارآمد خواهد بود. اصلاح ساختاری نظام دستمزدها باید در اولویت سیاستهای دولت چهاردهم قرار گیرد تا انگیزه ورود و ماندگاری نیروی کار متخصص در بازار رسمی کار حفظ شود و شاهد خروج سرمایههای انسانی از چرخه تولید نباشیم.