سرآمد انتخاب هوشمندانه

از بدحجابی تا بحران آب: مقصر واقعی کیست؟ سوءمدیریت آبی در صدر!

بحران کم آبی ناشی از سدسازی، چاه‌های غیرمجاز، کشاورزی سنتی و اولویت‌بندی غلط در مدیریت منابع آب به توسعه ناپایدار دامن زده است.

بحران کم آبی در ایران؛ تقصیرها به کجا بازمی‌گردد؟

طرح موضوع: بحران کم آبی و ریشه‌های آن

در شرایط کنونی که کشور با بحران جدی کم آبی دست و پنجه نرم می‌کند، این پرسش مطرح می‌شود که ریشه‌های واقعی این بحران چیست و چه عواملی منجر به این وضعیت شده است. در حالی که برخی، مسائل فرهنگی و اجتماعی را علت اصلی قلمداد می‌کنند، یافته‌های علمی و کارشناسی، عوامل دیگری را به عنوان محرک‌های اصلی این بحران معرفی می‌کنند.

 

انتقاد از رویکرد ساده‌انگارانه: نادیده گرفتن عاملان اصلی

تحلیلگران و کارشناسان حوزه آب، این دیدگاه که بدحجابی بانوان تنها علت خشک‌سالی و نابودی منابع آبی ایران است را نادرست و انحرافی می‌دانند. آن‌ها تأکید دارند که این نگاه، نقش اصلی و مخرب مدیریت غلط، سیاست‌گذاری‌های نادرست و عدم تخصص در رأس امور مربوط به آب را نادیده می‌گیرد. علوم آب، هواشناسی، اقلیم‌شناسی و مدیریت منابع آب، به صراحت، عوامل دیگری را به عنوان دلایل اصلی بحران آب معرفی می‌کنند.

گناه اول: سدسازی بی‌محابا و بدون ارزیابی محیط‌زیستی

در چهار دهه گذشته، صدها سد بدون مطالعات کافی ساخته شده‌اند که منجر به قطع جریان رودخانه‌ها، خشک شدن تالاب‌ها و بر هم خوردن توازن طبیعی شده است. بسیاری از این سدها نه تنها اقتصادی نبوده‌اند، بلکه باعث تشدید تبخیر، خشک شدن دشت‌ها و افزایش برداشت از سفره‌های آب زیرزمینی شده‌اند. این رویکرد، که با «افتخار سازندگی» همراه بوده، ضربات جبران‌ناپذیری به طبیعت وارد کرده و پیامدهایی چون خشک شدن دریاچه‌هایی چون ارومیه و تالاب‌هایی مانند گاوخونی و پریشان را در پی داشته است.

گناه دوم: حفر میلیون‌ها چاه غیرمجاز

حفر چاه‌های غیرمجاز، که تعدادشان از مرز یک میلیون گذشته است، یکی از مخرب‌ترین عوامل در نابودی سفره‌های آب زیرزمینی محسوب می‌شود. این چاه‌ها که غالباً متعلق به افراد و نهادهای قدرتمند هستند، بدون هیچ نظارتی آبخوان‌ها را تهی می‌کنند. سفره‌های آبی که طی هزاران سال شکل گرفته‌اند، در کمتر از چند دهه فرو می‌ریزند. در بسیاری از دشت‌های کشور، افت سطح آب زیرزمینی سالانه بیش از یک متر بوده که در بلندمدت منجر به فرونشست زمین و ایجاد بحران‌های غیرقابل بازگشت شده است.

گناه سوم: کشاورزی ناکارآمد و الگوی کشت نامتناسب

ایران کشوری خشک و نیمه‌خشک است، اما بخش عمده‌ای از مصرف آب کشور در کشاورزی سنتی و با راندمان پایین صورت می‌گیرد. حدود ۹۰ درصد مصرف آب به بخش کشاورزی اختصاص دارد و کشت محصولات آب‌بر مانند هندوانه، برنج و یونجه در مناطق کم‌آب، نشان‌دهنده اسراف منابع است. شیوه‌های آبیاری سنتی نیز راندمان بسیار پایینی دارند و بخش زیادی از آب قبل از رسیدن به ریشه گیاه هدر می‌رود. این وضعیت زمانی بحرانی‌تر می‌شود که این کشاورزی سنتی غالباً با حمایت‌های دولتی همراه بوده است.

گناه چهارم: توسعه بی‌برنامه شهرها و صنایع در مناطق خشک

انتقال صنایع بزرگ آب‌بر مانند فولاد، پتروشیمی و صنایع معدنی به شهرهایی که خود با تنش آبی شدید مواجه‌اند، یکی از بزرگترین بی‌تدبیری‌های توسعه‌ای کشور به شمار می‌رود. در بسیاری از تصمیم‌گیری‌های توسعه‌ای، معیار «توسعه پایدار» قربانی رشد اقتصادی سریع شده است، هزینه‌اش را محیط زیست، آبخوان‌ها و امنیت آبی ایران پرداخته است.

گناه پنجم: رهاسازی محیط زیست و نادیده‌گرفتن علم

بی‌توجهی سیستماتیک به علم آب، سیاست‌گذاری غلط و انتخاب مدیران ناآگاه، ایران را در آستانه فروپاشی آبخوان‌ها قرار داده است. سال‌هاست که محیط زیست و منابع طبیعی از اولویت کشور خارج شده و منابع اقتصادی و انسانی صرف مسائل دیگر شده است. در چنین بستری، بی‌آبی به بزرگترین تهدید امنیتی ایران تبدیل شده و زنگ خطری ملی را به صدا درآورده است.

راهکارها: تمرکز بر مسئولان و سیاست‌های علمی

آب با نصیحت بانوان بازنمی‌گردد. امر به معروف و نهی از منکر باید شامل مسئولان قدرتمند و سیاست‌گذارانی شود که با تصمیمات اشتباه خویش، گناهان واقعی را مرتکب شده‌اند. اصلاح الگوی کشت، کاهش چاه‌های غیرمجاز، توقف سدسازی‌های مخرب، احیای تالاب‌ها، شفافیت در حکمرانی و پذیرش سیاست‌های مبتنی بر علم و تجربه جهانی، شاید بتواند مسیری برای نجات را آغاز کند. تمرکز بر گناهان و گناهکاران واقعی، به جای مقصرسازی زنان، می‌تواند به جلوگیری از خالی شدن سفره‌های آب زیرزمینی و پیشروی کویر به سمت شهرها کمک کند. بزرگترین بی‌تقوایی، اتلاف نعمت الهی آب است.

ارسال نظر