زلزله در سیاست خارجی و اقتصاد ایران: شوک پساقطبی چه بر سر ما میآورد؟
نمایش تاثیر تحولات جهانی و دیپلماسی بر اقتصاد ایران و بازارهای مالی در کیش اینوکس.
نشست تخصصی دوازدهمین نمایشگاه بینالمللی بورس، بانک، بیمه، خصوصیسازی و معرفی فرصتهای سرمایهگذاری کشور با محوریت «جهان در حال تغییر و موقعیت ایران» در کیش اینوکس 1404_داووس ایرانی برگزار شد. در این نشست، کارشناسان به تشریح ابعاد تحول نظام جهانی، الزامات تطبیق سیاست خارجی و اقتصادی ایران با تحولات معاصر، و نقش کشور در تعادل منطقهای و شبکه قدرت جهانی پرداختند.
تحولات ژئوپلیتیکی و خطاهای سیاست خارجی ایران
دیاکو حسینی، کارشناس روابط بینالملل، با تشریح چشمانداز تحولات ژئوپلیتیکی، جهان را در مرحله گذار از نظام تکقطبی با محوریت آمریکا توصیف کرد و بیان داشت که هنوز نمیتوان قطببندی نهایی نظم جهانی را با قطعیت پیشبینی کرد. وی سیاست خارجی ایران را همچنان بر مبنای الگوی جهان تکقطبی قرن بیستم دانست و این رویکرد را نیازمند اصلاح بنیادین برشمرد. حسینی چهار خطای شناختی در سیاست خارجی ایران را برشمرد: اول، برداشت اشتباه از ظهور چین و بازگشت آسیا، که منجر به غفلت از تهدیدات بالقوه قدرتهای زمینی مانند چین و روسیه میشود. دوم، تمرکز بیش از حد بر قدرت نظامی، در حالی که رقابت جهانی از سال 2008 به حوزه اقتصادی منتقل شده است. وی تأکید کرد که اثرگذاری اقتصادی باید در تصمیمات کلان و راهبردهای سیاست خارجی لحاظ شود. سوم، غفلت از ظرفیت تمدن ایرانی و محدود کردن نگاه سیاست خارجی به بخشهایی از جهان اسلام، که موجب تضعیف پیوندهای تمدنی و افزایش رویکرد امنیتی شده است. چهارم، نگاه نادرست به روابط با قدرتهای جهانی در رقابت میان چین و آمریکا، که سبب از دست رفتن منافع چندجانبه و مواجهه با رفتارهای پیشبینینشده چین شده است. حسینی پاسخ راهبردی ایران را مبتنی بر جغرافیا، نه تعهد کامل به هیچ قدرتی، دانست و تأکید کرد که ایران باید همچون شاهین ترازو، میان قدرتهای دریایی و قارهای تعادل برقرار کند. هدف نهایی سیاست خارجی ایران باید تضمین عدم سلطه هیچ قدرتی بر منطقه اوراسیا باشد، که جز با همکاری هوشمندانه و متوازن با روسیه، چین و حتی آمریکا قابل دستیابی نیست. وی شناخت درست روندهای جهانی و بازتعریف سیاست خارجی بر پایه اقتصاد و موقعیت جغرافیایی را کلید حفظ امنیت و جایگاه ایران در نظم آینده دانست.
تغییر پارادایم اقتصادی و ضرورت تطبیق با نسل جدید
حجتالله صیدی، رئیس سازمان بورس، با تحلیل تحول چارچوب اقتصادی و بازارهای مالی کشور، به مقالهای از محمدجواد ظریف در سال 1401 اشاره کرد که مفهوم «جهان» را در سطحی تازه مطرح کرده بود. وی نسل امروز را دارای چارچوب مفهومی و پارادایم ذهنی کاملاً متفاوت با نسل پیشین دانست و ضرورت هماهنگسازی سیاستها و قواعد مالی با این تغییر را مورد تأکید قرار داد. صیدی با مقایسه تحول فناوری در گذار از تلفن ثابت به موبایل هوشمند، توضیح داد که همانگونه که ابزار ارتباطی دگرگون شده، در حوزه اقتصادی نیز مفاهیم سنتی مانند پول و سرمایه دیگر معنای ملموس گذشته را ندارند. وی به دگرگونی مفاهیم ارزش و قیمت در بازار مالی اشاره کرد و بر لزوم شناخت رفتار نسلهای جوان، که فعالان اصلی بازار سرمایه هستند، تأکید کرد. چالشهای اصلی بازارهای مالی از دیدگاه وی شامل تغییر پارادایم مفهومی، ضرورت بازتعریف ارزش و سود در ساختارهای نوین، و اهمیت اطلاعات و شفافیت بازار در عصر دیجیتال است. صیدی محصولات مالی را نیازمند طراحی سادهتر و قابل فهمتر برای کاربرد در شبکههای ارتباطی جدید دانست و بر مفهوم بیزمانی و بیمکانی بازارهای مالی تأکید کرد. وی ظرفیت نهادهای مالی ایران برای رقابت منطقهای را با وجود محدودیتها و تحریمها قابل توجه دانست و بر لزوم تقویت آن با سرمایهگذاری در فناوری و ابزارهای نوین تأکید کرد. صیدی اعتمادبهنفس نهادی و سرمایهگذاری در فناوری مدرن را زمینه گسترش تعاملات مالی ایران با کشورهای منطقه برشمرد و امید و ثبات در بازار مالی را عناصر اساسی پایداری اقتصادی دانست.
نقش رضایت مردم و ثبات منطقهای در تداوم سرمایهگذاری
محمود واعظی، رئیس دفتر پیشین رئیس جمهور، تحلیل واقعبینانه از تحولات امنیتی و بینالمللی را پیششرط تصمیمگیری اقتصادی دانست. وی هدف دشمنان ایران در سالهای اخیر را ایجاد بیثباتی داخلی و تقسیم جغرافیایی کشور عنوان کرد که با هوشیاری مردم و اقدامات بازدارنده نظامی خنثی شد. توقف جنگ 12 روزه توسط آمریکا پس از واکنش موشکی ایران، نمونهای از اثربخشی بازدارندگی هوشمندانه تلقی شد. واعظی کشورهای منطقه و اروپا را خواهان ثبات و مخالف بیثباتی دانست، زیرا آن را تهدیدی برای منافع اقتصادی خود میدانند. وی با اشاره به نقش آمریکا و اسرائیل در تحولات منطقه، رفتار تندروها را خطرآفرین خواند و سیاست کلی جمهوری اسلامی را عدم دنبال جنگ، اما آمادهسازی همهجانبه نیروهای نظامی را شرط بازدارندگی دانست. وی سه محور اصلی بازدارندگی ایران را رضایت عمومی مردم، تقویت توان نظامی و دیپلماسی فعال برشمرد و معتقد بود تقویت همزمان این سه محور، خطر جنگ را کاهش داده و زمینه رشد اقتصادی را فراهم میسازد. واعظی سه سناریو برای آینده تحریمها مطرح کرد: بازگشت فشار حداکثری، ادامه وضعیت فعلی، یا کاهش و لغو تحریمها. وی تجربه فشار حداکثری در دوره ترامپ را شکستخورده و گفتوگو و دیپلماسی را ابزار مؤثرتری برای تحقق منافع ملی دانست. تداوم وضعیت فعلی را موجب افزایش نارضایتی اقتصادی و فاصله گرفتن ایران از کشورهای منطقه دانست و تنها راه پایدار را کاهش یا رفع تدریجی تحریمها برشمرد. واعظی برجام را حاصل دیپلماسی فعال و عقلانیت نظام دانست و گفتوگو را به معنای تسلیم ندانست. ترکیب رضایت مردم، قدرت نظامی و دیپلماسی فعال را عامل دوری سایه جنگ و افزایش فرصتهای توسعه برای ایران قلمداد کرد.
جهان شبکهای و تغییر منطق قدرت در نظام بینالملل
محمدجواد ظریف، وزیر اسبق امور خارجه، دوران جهان قطبی را پایان یافته و عصر پساقطبی را آغاز شده دانست. وی انحصار دولتها بر تصمیمگیری و کنترل قدرت اقتصادی و نظامی را از میان رفته توصیف کرد. ظهور رمزارزها و گسترش فناوریهای دیجیتال، انحصار دولتها بر پول و تراکنشهای مالی را از میان برده و نظم جهانی را به شکل شبکهای بازتعریف کرده است. در عرصه امنیت نیز، ورود سلاحهای هوشمند و کنشگران غیردولتی، کنترل دولتها بر خشونت سازمانیافته را کاهش داده است. ظریف جهان امروز را شبکهای توصیف کرد که در آن قدرت توزیعشده است و یک گره کوچک میتواند اثرگذاری بالایی داشته باشد. وی کاهش وفاداری دولتها در چنین نظمی را امری بدیهی دانست و تأکید کرد که در جهان شبکهای، حمایت مطلق میان قدرتها وجود ندارد و هر کشور بر اساس منافع لحظهای تصمیم میگیرد. ظریف ارزش امروز را نه در مالکیت منابع، بلکه در تسلط بر مسیرهای انرژی، اطلاعات و قدرت دانست. وی در زمینه عبور از تحریمها، کاهش قید و بندهایی که مانع حضور فعال در شبکه جهانی میشوند را ضروری دانست و سیاست ضدتحریم را همچون ویروسکش ساختاری در اقتصاد و دیپلماسی ایران برای گسترش مرزهای تعامل معرفی کرد. ظریف بر لزوم روابط متوازن با روسیه و چین و پرهیز از وابستگی به مسیر واحد تأکید کرد. وی تفاوت میان همسویی و همسانی سیاستها را مهم دانست و بهرهگیری ایران از شکاف بین رقابت قدرتها را راهگشا دانست. ظریف قدرت نظامی ایران را برای جلوگیری از جنگ، نه آغاز آن، توصیف کرد و شناخت ماهیت جهان شبکهای و بهرهگیری از فرصتهای جدید را امکان حضور مؤثر و پایدار ایران را در نظام بینالملل فراهمسازنده دانست.