سرآمد انتخاب هوشمندانه

رقابت در مثلث ایران با این ۲ کشور بالا گرفت

سیاست چندلایه و پیچیده، نه‌تنها با شلیک گلوله و موشک، ترور تکنولوژیکی، حضور در کریدورهای حیاتی و یا ایفای نقش در زنجیره ارزش جهانی، بلکه گاهی با زمزمه‌ی چند بیت شعر شکل می‌گیرد. در مراسمی رسمی در شهر باکو، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، اشعاری خواند که تنها یک حرکت فرهنگی نبود؛ بلکه طنین ملایمی از رقابتی عمیق‌تر را در فضای ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی انعکاس داد. در منطقه‌ای که سیاست با حافظه تاریخی درآمیخته است، هر واژه می‌تواند حامل معنایی فراتر از سطح واژگان باشد.

رقابت در مثلث ایران با این ۲ کشور بالا گرفت

آنچه امروز در قفقاز جنوبی در جریان است، بازی با کلمات نیست، بلکه رقابت و کشمکشی چند‌سطحی بر سر نفوذ، حضور و شکل‌دادن به آینده منطقه است. در این تحلیل، تلاش شده است ابعاد مختلف این رقابت فرهنگی-سیاسی و در کل ژئوپلیتیکی میان ایران، ترکیه را بررسی کرده و چشم‌اندازهای پیش روی جمهوری آذربایجان ارزیابی شود. قفقاز جنوبی و تاریخ پرتحول آن را می‌توان در عبارت «حاصل جمع جبری صفر» درک کرد؛ جایی که تقویت هر یک از بازیگران منجر به تضعیف و گاهی حتی حذف بازیگر دیگر شده است. در طول تاریخ این منطقه، رقابت‌ها و درگیری‌های بی‌پایان میان قدرت‌ها باعث شده است که هیچ‌کدام از بازیگران نتوانند جایگاه خود را به‌طور قطعی و دائمی تثبیت کنند. تاریخ این منطقه همواره شاهد چرخش‌های راهبردی و تغییرات ژئوپلیتیکی مهم بوده و هست. تحولات تاریخی و ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی از حدود ۹ قرن پیش از میلاد مسیح تاکنون، به‌تفصیل در فصلی از کتاب «جنگ قره‌باغ و چالش منافع ایران؛ از قفقاز جنوبی تا غرب آسیا» مستند شده است.

تلاش برای نفوذ و حضور هر یک از بازیگران منطقه‌ای در قفقاز جنوبی تاثیرات عمیق و متفاوت فرهنگی، زبانی، مذهبی و سیاسی با خود برجای گذاشته است. این منطقه و نواحی پیرامونی با تاریخ طولانی و غنی در زمینه ادبیات و شعر، مهد شاعران بزرگی بوده است که آثارشان نه تنها در ادبیات فارسی و ترکی بلکه در سطح جهانی نیز شناخته شده است. شاعران برجسته‌ای چون نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، نسیمی، فضولی و ختایی با آثارشان به‌شکلی مؤثر در گسترش فرهنگ و شعر منطقه‌ای و بعضا جهانی نقش داشته‌اند. همچنین، در دوران معاصر، شاعران دیگری مانند علی‌آقا واحد، شهریار و وهاب‌زاده این سنت ادبی و میراث گران‌سنگ فرهنگی را ادامه داده‌اند. با این حال، استفاده از ابزار فرهنگی چون شعر برای رقابت‌های ژئوپلیتیکی در تاریخ تحولات قفقاز جنوبی بی‌سابقه به نظر می‌رسد.

هرچند در میان نظریه‌پردازان و کنشگران سیاسی، همچنان توافقی درباره‌ این اصل که «هدف وسیله را توجیه می‌کند» حاصل نشده است، به‌ویژه با در‌‌نظر گرفتن نقد تروتسکی، یکی از چهره‌های برجسته انقلاب بلشویکی شوروی، که تاکید می‌کرد «هدف تنها زمانی وسیله را توجیه می‌کند که خودِ هدف نیز قابل توجیه باشد.» اما هنگامی که ابزار فرهنگی، چون شعر و هدف، برقراری یا تقویت موقعیت ژئوپلیتیکی باشد، به‌نظر می‌رسد مشروعیت این ابزار مخالفان کمتری داشته باشد. از این رو، اشعاری که آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران و بیش از چهار سال پیش از او آقای اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، قرائت کردند، در واقع بازتاب سیاست‌های ژئوپلیتیکی پیچیده قفقاز جنوبی به شمار می‌روند. همان‌طور که در بخش نخست اشاره شد، قفقاز جنوبی همواره منطقه‌ای حساس و پرآشوب بوده که رقابت‌های منطقه‌ای و محلی در آن به طور مستمر جریان داشته است. در این چارچوب، اشعار خوانده‌شده نه‌تنها وسیله‌ای برای ابراز احساسات فرهنگی یا تاریخی بودند، بلکه نقشی مؤثر در انتقال پیام‌های ژئوپلیتیکی ایفا کردند. پس از اتمام جنگ قره‌باغ ۲۰۲۰ رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، در مراسم رژه پیروزی جمهوری آذربایجان در شهر باکو شرکت کرد. آقای اردوغان در جریان سخنرانی خود، شعری از بختیار وهاب‌زاده، شاعر مشهور آذربایجانی، با عنوان «آی آراز» قرائت کرد. این شعر که به‌ویژه بر رودخانه ارس، به‌عنوان مرز طبیعی میان جمهوری آذربایجان و ایران اشاره دارد، چنین می‌گوید: «ارس را جدا کردند و آن را پر از سنگ و میله کردند. من از تو جدا نمی‌شدم. ما را به‌زور و ظلم از هم جدا کرده‌اند.» این اظهار‌نظر رئیس‌جمهور ترکیه به‌ویژه در زمانی که روابط ترکیه با جمهوری آذربایجان به‌طور فزاینده‌ای تقویت شده و در سطح نظامی و دیپلماتیک نیز همکاری‌های سطح بالایی داشت، نمایانگر تمایلات استراتژیک ترکیه در قفقاز جنوبی بود.

آقای اردوغان با این اقدام خود به‌طور آشکار پیام‌هایی در راستای اهدافش به رقیب خود در قفقاز جنوبی یعنی ایران ارسال کرد. دکتر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ و طی سفر رسمی به جمهوری آذربایجان، در نشست تُجار دو کشور در شهر باکو، شعری ترکی از شهریار قرائت کرد. آقای پزشکیان شعری از منظومه مشهور «حیدربابایه سلام» را انتخاب کرد؛ شعری که به‌طور مستقیم به تلخی جدایی‌ها اشاره دارد. در بخشی از آن آمده است: «ای کاش می‌توانستم با ایل و طایفه‌ام که از من دور افتاده‌اند، گریه کنم / تا می‌فهمیدم مسبب این جدایی‌ها و تلخی‌ها کیست؟» انتخاب این قطعه، که مضامین حسرت‌آمیز و انتقادی نسبت به جدایی را برجسته می‌کند، نشان‌دهنده یک پیام چندلایه از سوی رئیس‌جمهور ایران بود. مفهوم این اشعار، بیش و پیش از همه، به طور مستقیم بر روابط تضعیف شده ایران و آذربایجان اشاره دارد.

 اما در ورای آن، پیامی غیرمستقیم نیز برای رقیب منطقه‌ای ایران، یعنی ترکیه، به همراه داشت. نکته اساسی در این زمینه آن است که هر دو رئیس‌جمهور، اردوغان و پزشکیان، بر یک مفهوم و کلیدواژه مشترک به نام «آیریلیق»(جدایی) تاکید کرده‌ا‌ند. در‌حالی‌که این واژه در سطح نوشتار و بیان یکسان به نظر می‌رسد، در معنا و مقصود، دو برداشت کاملاً متفاوت از آن عرضه شد. به طوری که در یک طرف رویکرد حفظ وضع موجود و در طرف دیگر رویکرد تجدید نظر طلبی آن، آشکار است. آقای اردوغان از جدایی سخن گفت اما آن را با رویکرد تجدید‌نظرطلبی درآمیخت و به نوعی زمینه‌ساز بازتعریف مرزهای موجود دانست. برخلاف دیدگاه ترکیه، آقای پزشکیان با بهره‌گیری از شعر شهریار، جدایی را به‌مثابه زخمی تاریخی و تلخ اجتناب‌ناپذیر ترسیم کرد، به گونه‌ای که حسرت از دست دادن پیوندهای اجتماعی و انسانی در آن برجسته است. هرچند در ظاهر از رویکرد حداقلی حفظ وضع موجود حمایت می‌کند اما در بطن خود دعوت به بررسی علل این جدایی پوشیده نیست. این امر به‌وضوح بر تفاوت نگاه تهران و آنکارا به تحولات در قفقاز جنوبی به‌ویژه در آذربایجان دلالت دارد. ‌با این حال، پرسشی اساسی ذهن مخاطب را به خود جلب خواهد کرد: «آیا شعری که دکتر مسعود پزشکیان خواند، تنها نمایانگر دیدگاه و ذوق شخصی ایشان بود، یا اینکه نمایانگر دیدگاه و موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران است؟» این پرسش زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که به سوابق سیاسی دکتر پزشکیان توجه کنیم. ایشان نه تنها پیش‌تر در جایگاه نماینده مجلس شورای اسلامی، بلکه هم‌اکنون در مقام ریاست‌جمهوری ایران، در طی نشست‌های متعدد، اشعاری به زبان‌های ترکی و فارسی قرائت کرده‌اند. همچنین شایان‌ذکر است که آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، هنگام قرائت شعر ترکی در نشست‌های داخل ایران، چندین‌بار از جانب عوامل برگزارکننده تذکراتی(شفاهی) مبنی بر عدم استفاده از زبان ترکی دریافت کرده و از سوی گروه‌هایی با گرایش ایرانشهری نیز مورد انتقاد قرار گرفته بودند.

در این شرایط، به‌نظر می‌رسد که انتخاب شعر از سوی دکتر مسعود پزشکیان در چنین نشستی، با توجه به سطح حساسیت و روابط پیچیده میان ایران و آذربایجان، بیشتر از آنکه یک انتخاب شخصی و مبتنی بر ذوق فردی باشد، به‌طور محسوسی کارشناسی‌شده و با هدفی مشخص انجام گرفته باشد. با در نظر گرفتن شرایط دیپلماتیک و تحولات اخیر در روابط دو کشور، احتمال اینکه این شعر نه صرفاً به‌عنوان یک دیدگاه شخصی، بلکه به‌عنوان ابزار دیپلماتیک و دارای پیام روشن برای تبیین مواضع رسمی جمهوری اسلامی ایران انتخاب شده باشد بیشتر است. در چنین موقعیتی، هر نوع اقدام از سوی مقامات عالی‌رتبه کشور می‌تواند بیانگر استراتژی‌های دقیق و محاسبه‌شده باشد که به‌منظور اثرگذاری بر روند روابط میان کشورها طراحی می‌شود.

قفقاز جنوبی امروزه دیگر صرفاً میدان نبرد سخت‌ برای بازیگران منطقه‌ای نیست؛ صحنه‌ای است که در آن عناصر فرهنگی، اقتصادی و ژئوپلیتیک با پیچیدگی و چالش‌های بسیار درهم تنیده‌اند. از همین رو، باید این پرسش را مطرح کرد: آیا عناصر فرهنگی، به طور مشخص شعر به عنوان ابزار، در این بستر تنها ادامه رقابت‌های ژئوپلیتیکی موجود در قالب جنگ نرم هستند؟ به عبارت دیگر، گفتمان شعر موجود ادامه جنگ‌ و رقابت‌های اخیر به زبانی دیگر است؟ یا اینکه این گفتمان بر پایه شعر، خود نویدبخش آغاز درگیری‌های ژئوپلیتیکی جدیدی در آینده خواهد بود؟

 برای پاسخ به این پرسش‌ها باید گفت که هر دو احتمال ممکن است. چرا که می‌توان شعر آقای اردوغان را از یک‌سو(اگرچه احتمال آن کمتر است) این‌گونه درنظر گرفت که آنها در جنگ دوم قره‌باغ و رقابت‌های ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی منتفع شده‌اند و از جنگ به گفتمان شعر ورود کرده‌اند. از سوی دیگر و با احتمالی قوی‌تر، آن اشعار می‌توانند به‌عنوان نشانه‌ای از یک گفتمان پیچیده‌تر تلقی شوند که احتمالاً به چالشی مهم در تحولات آینده قفقاز جنوبی و آذربایجان منجر شده و زمینه‌ساز فرصت‌طلبی‌های ژئوپلیتیکی در این منطقه گردد.

همچنین در اشعار مطرح شده توسط رئیس‌جمهوری ایران، از یک طرف هرچند از کم‌رنگ شدن موقعیت خود در قفقاز جنوبی ناراضی است، گفتمان شعر را در ادامه جنگ و تنها واکنشی به کنش صورت‌گرفته مطرح می‌کند. از طرف دیگر، با گلایه از شرایط موجود در انتهای شعر «به شیری که در قفس افتاده ولی نعره می‌زند» اشاره کرده و خویشتن را آماده هر نوع تحولی احتمالی و مناقشه در آینده علیه منافع خود معرفی می‌کند.

درحالی‌که هر دو رقیب منطقه‌ای، ایران و ترکیه، شعر خود را در میدان دیپلماسی خوانده‌اند، پرسشی بنیادین همچنان باقی می‌ماند: «جمهوری آذربایجان چه شعری انتخاب، خوانده و عمل خواهد کرد؟» شاید پاسخ به این پرسش، باتوجه‌به وضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران، چندان دشوار نباشد. تبادلات تجاری، پیوندهای فرهنگی و مناسبات سیاسی و نظامی جمهوری آذربایجان با ترکیه به‌مراتب گسترده‌تر است. همچنین در تقویت روابط جمهوری آذربایجان با ترکیه نه‌تنها اسرائیل مانع نبوده بلکه مشوق هم است. در این میان، جمهوری آذربایجان برای برقراری موازنه در قفقاز جنوبی، در برابر بازیگرانی چون روسیه و ایران، تمایل فزاینده‌ای به حمایت ترکیه دارد. بااین‌حال، در صورت به‌نتیجه‌رسیدن احتمالی مذاکرات در جریان ایران و ایالات‌متحده و تقویت نقش و فضای مانور ایران در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی، می‌توان چشم‌اندازی متفاوت برای رفتار آینده جمهوری آذربایجان متصور شد. با تمام این اوصاف، در وضعیت فعلی، بهترین راهبرد برای ایران آن است که از تنش با همسایگان، به‌ویژه جمهوری آذربایجان، کاسته و سیاستی فعال در جهت تقویت و گسترش همه‌جانبه روابط دنبال کند؛ سفر هدفمند و راهبردی دکتر پزشکیان به آذربایجان، نشانه‌ای از همین سیاست عمل‌گرایانه، واقع‌گرایانه و آینده‌نگر است.

ارسال نظر