آدرس گوشت ارزان کجاست؟/قیمت ران گوسفند ۶۰۲ هزار تومان!
در حالی که شهروندان تهرانی با قیمت سرسامآور هر کیلوگرم گوشت گوسفندی تا مرز یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان دست و پنجه نرم میکنند، مدیرعامل سازمان میادین میوه و ترهبار شهرداری تهران با اعلام قیمتهای مصوب که تقریباً نصف قیمت بازار است، از مردم خواست «گوشت را گران نخرند». این اظهارنظر، شکاف عمیق میان سیاستگذاریهای دولتی و واقعیت کف بازار را بیش از پیش نمایان کرده و این پرسش اساسی را مطرح میکند: چرا چنین اختلاف قیمتی وجود دارد و آیا دسترسی به گوشت ارزان برای همه شهروندان ممکن است؟
قیمتهای اعلام شده توسط مدیرعامل سازمان میادین به شرح زیر است:
- ران گوسفندی: ۶۰۲,۵۰۰ تومان
- سردست گوسفندی: ۵۹۶,۵۰۰ تومان
- گردن گوسفندی: ۵۴۰,۰۰۰ تومان
این مقام مسئول همچنین با تأکید بر اینکه «مشکلی هم در میزان عرضه نداریم»، به صورت تلویحی نشان میدهد که قیمتهای بالاتر در سطح شهر، توجیهی از نظر کمبود کالا ندارد.
این اعداد در تضاد کامل با قیمتی قرار دارد که مصرفکنندگان در قصابیهای سطح شهر با آن مواجه میشوند؛ جایی که قیمت هر کیلوگرم گوشت گوسفندی به یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان نیز رسیده است. این اختلاف تقریباً ۱۰۰ درصدی، نشاندهنده وجود یک حلقه مفقوده یا یک سیستم توزیع ناکارآمد بین تولیدکننده و مصرفکننده نهایی است.
۲. تحلیل شکاف قیمت: از دلالان تا محدودیت دسترسی
اظهارات مدیرعامل سازمان میادین، هرچند با هدف حمایت از مصرفکننده بیان شده، اما چندین سوال کلیدی را بیپاسخ میگذارد:
- نقش زنجیره توزیع: چه عواملی باعث میشود قیمت یک محصول از مرکز توزیع رسمی (میادین ترهبار) تا رسیدن به قصابی محلی دو برابر شود؟ نقش دلالان، هزینههای حملونقل و حاشیه سود غیرمتعارف خردهفروشان در این میان چیست؟
- مسئله دسترسی: آیا تمام شهروندان تهرانی به میادین میوه و ترهبار دسترسی آسان و سریع دارند؟ آیا حجم عرضه در این میادین به اندازهای است که بتواند تقاضای کل شهر را با قیمت مصوب پوشش دهد؟ معمولاً محدودیت در ساعت کاری، فاصله مکانی و صفهای طولانی، دسترسی همگانی به این مراکز را با چالش مواجه میکند.
- پیام برای مصرفکننده: توصیه «گران نخرید» زمانی کارساز است که آلترناتیو ارزانتر، به راحتی در دسترس باشد. در غیر این صورت، این پیام تنها میتواند به افزایش سرخوردگی شهروندانی منجر شود که گزینهای جز خرید از بازار آزاد ندارند.
این تفاوت فاحش قیمتی، بیش از آنکه یک خبر ساده باشد، نمادی از یک بازار دوگانه و یک چالش مدیریتی جدی در نظام توزیع کالاهای اساسی است. در حالی که نهادهای رسمی از وجود کالای کافی با قیمت مصوب خبر میدهند، بخش بزرگی از جامعه مجبور به تأمین نیازهای خود از بازاری است که قیمتها در آن تابع منطق دیگری است. حل این معما نیازمند نظارت دقیق بر کل زنجیره تأمین و توزیع، از کشتارگاه تا قصابی، و برخورد با عوامل سودجویی است که این شکاف قیمتی را ایجاد کرده و از آن منتفع میشوند.