فوری و تکاندهنده: هتک حرمت به کریم باقری! اسطورهها در ایران بیصاحبند؟
آیا حواشی و پرخاشگری، سرمایه اخلاقی فوتبال ایران را در سایه بیاحترامی به پیشکسوتانی چون کریم باقری تهدید میکند؟
بیاحترامی اخیر به کریم باقری، پیشکسوت برجسته فوتبال ایران، نه یک اتفاق حاشیهای صرف، بلکه نشانهای نگرانکننده از فرسایش تدریجی سرمایه اخلاقی در پیکره فوتبال کشور است. این رخداد، بهویژه در حواشی دیدار اخیر جام حذفی تیمهای پرسپولیس و تراکتور، بار دیگر بحث قدیمی اما حلنشده «مدیریت رفتار و پرخاشگری» در فوتبال ایران را به کانون توجه آورده و لزوم بازنگری جدی در نظم اخلاقی و رفتاری این ورزش را گوشزد میکند.
فرسایش سرمایه اخلاقی در فوتبال ایران
فوتبال ایران مدتهاست که تنها با نتایج و جایگاه جدول لیگ تعریف نمیشود؛ نشانههایی عمیقتر از جمله خشونت کلامی، سکوهای ملتهب، رفتارهای انفجاری کنار زمین و در نهایت شکستن حرمت چهرههایی که زمانی سرمایه مشترک این ورزش محسوب میشدند، در حال پررنگشدن است. به عقیده کارشناسان، آنچه در دیدار پرسپولیس و تراکتور و بیاحترامی به کریم باقری مشاهده شد، فراتر از یک جنجال ورزشی مقطعی بوده و میتوان آن را نشانه یک بحران ساختاری در نظم اخلاقی فوتبال ایران دانست.
این روند افزایشی حاشیهها، اعتراضهای مکرر و فضای متشنج در برخی مسابقات لیگ و جام حذفی، به اذعان بسیاری از صاحبنظران ورزشی، کیفیت فنی مسابقات را تحتالشعاع قرار داده و تمرکز را از اصل فوتبال دور میکند. رقابت حرفهای به تدریج جای خود را به خصومت کلامی داده و در بسیاری از موارد، اعتراض به داور و مشاجره با نیمکت حریف، بدون برخورد بازدارنده، به بخشی از بازی تبدیل شده است.
ریشههای پرخاشگری؛ از زمین تا سکوها
ناظران فنی بر این باورند که بخش قابل توجهی از پرخاشگریهای سکوها، ریشه در رفتارهای داخل زمین دارد. اعتراضهای پیدرپی بازیکنان به تصمیمات داوری، واکنشهای احساسی کادر فنی و جنجالهای پس از مسابقه، هیجان منفی را از مستطیل سبز به سکوها منتقل میکند. در چنین شرایطی، تماشاگر صرفاً یک بیننده نیست، بلکه به ادامهدهنده همان تنش موجود در زمین تبدیل میشود؛ مسالهای که بارها در مسابقات حساس و پرتماشاگر خود را نشان داده است.
تحلیل جامعهشناختی: از آنومی تا شکست مهار هیجانات
بر اساس تحلیلهای جامعهشناختی، وضعیت فعلی فوتبال ایران شباهت زیادی به مفهوم «آنومی» امیل دورکیم دارد؛ حالتی که در آن نظم هنجاری جامعه تضعیف شده و افراد درک روشنی از حد و مرز رفتارهای اجتماعی خود ندارند. در این وضعیت، توهین به جای تخلف، بخشی طبیعی از بازی تلقی شده و اعتراض مداوم جای قواعد داوری را میگیرد، در نتیجه مرز میان رقابت و خصومت از بین میرود. از این منظر، از دست رفتن حرمت اسطورهها امری دور از انتظار نیست؛ بیاحترامی به چهرهای مانند کریم باقری که نماد سرمایه اخلاقی و حرفهای فوتبال ایران است، به معنای عدم اجماع جامعه فوتبالی حتی بر سر بدیهیات اخلاقی است که دورکیم آن را بحران وجدان جمعی مینامید.
همچنین، با استناد به نظریه «فرایند متمدنشدن» نوربرت الیاس، ورزش و بهویژه فوتبال، قرار است میدان تخلیه قانونمند هیجانات باشد. اما مشکل فوتبال ایران آن است که این مهار از کار افتاده است. خشم بازیکن و مربی مستقیماً به سکو منتقل میشود و فریاد، اعتراض و اتهامزنی کنار زمین، نهادینه شده است. بیاحترامی به پیشکسوتان، از نگاه الیاس، نشانه بازگشت به هیجان خام است؛ جایی که شرم اجتماعی و خویشتنداری جای خود را به فوران احساسات میدهد.
پرخاشگری به مثابه استراتژی در "منطق میدان"
با تکیه بر نظریه میدان «پییر بوردیو»، میتوان فوتبال ایران را عرصهای دید که بازیگران برای سرمایه نمادین، رسانهای و اجتماعی رقابت میکنند. در این میدان، رفتارها صرفاً اخلاقی یا غیراخلاقی نیستند، بلکه «کارکردی» هستند. پرخاشگری در فوتبال ایران دیده میشود، بازنشر میگردد و اغلب بیهزینه است، در نتیجه به یک استراتژی تبدیل میشود. حتی خشونت کلامی علیه اسطورهها نیز نوعی «خشونت نمادین» است؛ تلاشی برای بازتعریف مرجعیتها در میدانی که آرامش و اخلاق غالباً به چشم ضعف دیده میشود.
نقش نهادها و ضرورت بازتعریف اقتدار تنظیمگر
هیچیک از این روندها در خلاء شکل نگرفتهاند و فدراسیون، کمیتههای انضباطی، باشگاهها و حتی رسانهها، در شکلدهی به این فضا سهم دارند. وقتی مجازاتها نامتناسب و دیرهنگام هستند، آموزش فرهنگی غایب است و رفتارهای پرخاشگرانه حتی تریبون رسانهای پیدا میکنند، پرخاشگری نه تنها مهار نمیشود، بلکه بازتولید میگردد. بازتعریف و اعمال اقتدار تنظیمگر از سوی نهادهای مسئول، برای بازگرداندن نظم و اخلاق به فوتبال، حیاتی است.
فراخوان برای تأملی عمیق و اصلاح ساختاری
آنچه امروز در فوتبال ایران مشاهده میشود، فراتر از مسئله اخلاق فردی یا تعصب هواداری است و با پدیدهای مواجهیم که همزمان هنجاری، هیجانی و ساختاری است. بیاحترامی به کریم باقری نه حادثهای حاشیهای، بلکه نشانهای از فرسایش سرمایه اخلاقی فوتبال ایران است؛ فوتبالی که اسطورههایش بیپناهاند، آیندهای امن برای نسل بعدی نخواهد داشت. اگر فوتبال آینه جامعه است، تصویر امروز آن، نیازمند تأملی جدی و اصلاحی عمیق است.
دیدار پرسپولیس و تراکتور و حواشی آن، هشداری جدی برای فوتبال ایران بود؛ هشداری درباره فاصله گرفتن از استانداردهای حرفهای و ورزشی. برای بازگشت به مسیر کیفیت فنی و رقابت سالم، فوتبال ایران بیش از هر چیز نیازمند بازسازی نظم رفتاری در زمین و سکوهاست. احترام به پیشکسوتان، کنترل هیجانات و برخورد قاطع با حاشیهسازان، گامهایی ضروری است که اگر جدی گرفته نشوند، حاشیهها همچنان بر متن فوتبال سایه خواهند افکند و جایگاه حرفهای این ورزش را بیش از پیش تضعیف خواهند کرد.