اختصاصی سرانه؛
وحشتناکترین مقایسه سال/ سقف بالای سر، همقیمت ساعت از ما بهتران!
با جهش دوباره قیمت طلا و رسیدن هر گرم طلای ۱۸ عیار به ۱۲ میلیون و ۴۵۷ هزار تومان، بازار ساعتهای تمامطلا به نقطهای رسیده که حتی فروشندگان قدیمی هم آن را «غیرقابل پیشبینی» توصیف میکنند.
این افزایش، بهای مدلهای پرتقاضای ژنو و رولکسدیزاین را به محدودههایی رسانده که اکنون بیش از هر زمان دیگری از واقعیت اقتصادی طبقات متوسط فاصله دارد.
ساعتهایی که از مرز نیممیلیارد عبور کردهاند
روند قیمتگذاری در ویترینها نشان میدهد مدلهایی مانند ژنو بند رولکس با نرخ حدود ۵۶۲ میلیون تومان آغاز میشوند و نسخههای زنانه سادهتر اکنون در حوالی ۶۶۳ میلیون تومان عرضه میشوند. حتی مدلهای نگیندار نیز به سقف ۶۷۵ میلیون تومان نزدیک شدهاند و نسخه لوکستر بند رولکس با برچسب ۱ میلیارد و ۲۰۴ میلیون تومان، عملاً به یکی از گرانترین گزینههای بازار داخلی تبدیل شده است. فروشندگان میگویند این ارقام نهتنها حاصل افزایش قیمت جهانی طلاست، بلکه نتیجه مستقیم افزایش تقاضای سرمایهای در بازار داخلی نیز هست.
وقتی یک ساعت میلیاردی همقیمت رهن خانه است
اما نقطه اوج ماجرا جایی نمایان میشود که این قیمتها کنار نرخهای رهن و اجاره در مناطق متوسط تهران قرار میگیرد. در طرشت، فایلهای واقعی نشان میدهد رهن کامل یک واحد ۷۰ متری فول امکانات با ودیعه یک میلیارد تومان انجام میشود؛ یعنی دقیقاً برابر با قیمت گرانترین ساعت طلایی که این روزها در بازار میدرخشد.
از سوی دیگر، واحدهای نوساز ۱۴۰ متری این منطقه با ۶۰۰ میلیون ودیعه و ۵۰ میلیون اجاره ماهانه فایل میشوند؛ رقمی که با قیمت ساعتهای ۶۶۰ میلیون تومانی تقریباً برابر است. حتی یک واحد ۱۲۵ متری درحد نوساز نیز با یک میلیارد ودیعه و ۳۲ میلیون اجاره عرضه شده و قیمت ساعت ۶۷۵ میلیونی در عمل بیش از دوسوم هزینه رهن آن را پوشش میدهد. این اعداد تصویر واضحی از تضادی میدهد که میان بازار لوکسپسندها و واقعیت معیشت مستأجران وجود دارد.

شکاف طبقاتی که روی دست بسته میشود
کارشناسان معتقدند ساعتهای طلا در تهران دیگر صرفاً یک کالای لوکس نیستند؛ نمادی هستند از سرعت رشد سرمایه در طبقات بالا و فاصلهای که هر روز میان دو سوی شهر بزرگتر میشود. در شهری که بسیاری از خانوادهها برای تأمین ودیعه یکمیلیاردی باید سالها پسانداز کنند، وجود ساعتهایی که همان قیمت را دارند، خودبهخود تبدیل به نشانهای از عمق نابرابری شده است.


واقعیت این است: اگر یک فرد مرفه تنها با فروش ساعت خود قادر به رهن کردن خانه باشد، اما یک کارمند یا کارگر حتی برای تأمین نصف آن رقم نیز با بنبست روبهرو شود، این شکاف فقط اقتصادی نیست؛ فرهنگی، اجتماعی و ساختاری است.
تهران؛ شهر ساعتهای میلیاردی و رهنهای میلیاردی
تهران امروز سرنوشت دوگانهای دارد؛ از یکسو ویترین های درخشان ساعتهای طلا که در آن قیمتها از نیممیلیارد آغاز میشود و تا یکمیلیارد و دویست میلیون ادامه مییابد، و از سوی دیگر بازار مسکنی که رهن یکمیلیاردی برای واحدهای ۶۰ تا ۸۰ متر به حداقل استاندارد تبدیل شده است.
بهنظر میرسد هر دو بازار چه طلا و چه مسکن در یک نقطه مشترکاند: تبدیل شدن به نماد قطعی شکاف طبقاتی. جایی که یک ساعت میتواند معادل رهن یک خانه باشد، و همین هم کافی است تا بفهمیم اقتصاد شهری چگونه دو مسیر کاملاً متفاوت را برای دو گروه اجتماعی تعریف کرده است.