اختصاصی سرانه؛
الیت در محاصره آتش/ میراث جهانی در آستانه فروپاشی
بخشی از جنگلهای هیرکانی در نزدیکی روستای «الیت» در شهرستان چالوس، از میانه آبان ۱۴۰۴ زیر شعلههای آتش مانده و تصاویر منتشرشده از این منطقه، افکار عمومی را بهشدت نگران کرده است. روایتهای محلی از «سوختن چندینروزه جنگل» میگویند و مقامات از «مدیریت حریق، صعبالعبور بودن منطقه و انسانی بودن عامل آتش» سخن میگویند؛ دو روایتی که در میانه آن، یک حقیقت تلخ ثابت است: یکی از کهنترین میراثهای طبیعی ایران، زیر فشار همزمان تغییرات اقلیمی، ضعف زیرساخت اطفای حریق و فشار انسانی، روزهای سختی را میگذراند.
بر اساس گزارشهای میدانی و ویدیوهای منتشرشده از سوی رسانهها و شهروندخبرنگاران، حریق جنگلهای هیرکانی در نزدیکی روستای الیت، دستکم از ۱۱ آبان ۱۴۰۴ آغاز شده و در مقاطع مختلف شدت و ضعف گرفته است. در روزهای نخست، آتشسوزی بهقدری گسترده بود که ستونهای دود از کیلومترها دورتر دیده میشد و همین موضوع، نگرانیها درباره گسترش حریق به سایر بخشهای جنگل را افزایش داد. در ادامه، مقامهای استانی از اعزام چند فروند بالگرد و یک هواپیمای آبپاش برای مهار آتش خبر دادند و تأکید کردند که تمرکز اصلی، جلوگیری از سرایت حریق به عرصههای جدید است. با این حال، صعبالعبور بودن منطقه و شیب بسیار زیاد عرصههای درگیر، باعث شد عملیات زمینی با دشواری جدی همراه باشد و همین موضوع، طولانی شدن فرآیند اطفای کامل را به یکی از محورهای انتقاد افکار عمومی تبدیل کرد.
روایت رسمی؛ آتشسوزی «مدیریت شده» اما نفس هیرکانی تنگ است
مهرداد خزائیپول، مدیر منابع طبیعی مازندران – منطقه نوشهر، در توضیح جزئیات این حوادث، تأکید کرده است که برخلاف برخی ادعاها، آتشسوزی در جنگلهای هیرکانی بهصورت یکماهه و پیوسته ادامه نداشته، بلکه دو حریق مجزا رخ داده است. حریق نخست طی سه تا چهار روز مهار شده و با تأیید اهالی محلی خاموش اعلام شده است. آتشسوزی دوم اما در منطقهای متفاوت، با شیب بیش از ۸۰ درصد و پوشیده از صخره و لاشبرگهای متراکم رخ داده؛ شرایطی که حتی برای نیروهای حرفهای و صخرهنوردان نیز حرکت و عملیات را دشوار و در بعضی نقاط غیرممکن کرده است. به گفته وی، در حال حاضر چند صد نیروی عملیاتی در منطقه حضور دارند و استفاده توأمان از بالگرد و هواپیمای آبپاش، محور اصلی عملیات به شمار میرود. مسئولان استانی بر این نکته تأکید دارند که حفظ جان نیروهای امدادی خط قرمز است و به همین دلیل، از حضور خودجوش و بدون تجهیزات مردم در ارتفاعات جلوگیری میشود؛ سیاستی که در عین ضرورت ایمنی، از سوی بخشی از افکار عمومی بهعنوان «فاصله میان مردم و مدیریت بحران» خوانده میشود.
عامل انسانی در برابر تغییر اقلیم؛ مقصر اصلی کجاست؟
در سالهای اخیر، تقریباً در تمام گزارشهای رسمی درباره آتشسوزی جنگلها، «عامل انسانی» بهعنوان متهم اصلی معرفی شده است؛ از سهلانگاری در روشن کردن آتش در طبیعت گرفته تا بهرهبرداریهای غیرمجاز و رفتارهای پرخطر. مدیر منابع طبیعی نیز در توضیحات خود، بر انسانی بودن بخش مهمی از این حریقها تأکید کرده است. با این حال، تحلیلگران محیطزیست معتقدند تمرکز صرف بر «عامل انسانی» بدون توجه به پسزمینه جدی تغییرات اقلیمی، خشکسالیهای پیدرپی، افزایش دما و کاهش رطوبت، تصویر کاملی ارائه نمیدهد. در جنگلهای هیرکانی، حجم بالای لاشبرگهای خشک، درختان افتاده و شیب تند دامنهها، مانند یک «سوخت آماده» عمل میکند که با کوچکترین جرقه انسانی، شعلهور میشود. در چنین شرایطی، آتش نهفقط یک حادثه مقطعی، بلکه نتیجه تجمعی سالها مدیریت ناکافی پوشش گیاهی، کمبود بودجه برای پاکسازی اصولی و فقدان برنامه منسجم سازگاری با تغییر اقلیم است.
جنگلهای هیرکانی؛ میراث جهانی زیر فشار آتشهای تکراری
جنگلهای هیرکانی، که قدمت آنها به میلیونها سال پیش بازمیگردد، بهعنوان میراث طبیعی ثبتشده در فهرست جهانی شناخته میشوند و بخشهایی از آن در استان مازندران، از جمله حوالی نوشهر، چالوس و مرزنآباد، در سالهای اخیر بهطور مکرر درگیر آتشسوزی بودهاند. الیت، تنها یکی از نقاطی است که نام آن در سالهای اخیر کنار خبر آتشسوزی آمده است. تجربه آتشسوزیهای قبلی نشان داده که حتی پس از مهار ظاهری شعلهها، روند بازسازی طبیعی اکوسیستم، بسیار زمانبر است و در صورت تکرار حریق در یک پهنه مشخص، جنگل عملاً وارد یک مسیر فرسایشی میشود. از دست رفتن تنوع زیستی، آسیب به خاک، افزایش فرسایش و تغییرات ریزاقلیمی، تنها بخشی از پیامدهای حریقهای زنجیرهای در این عرصههاست. در عمل، هر آتشسوزی جدید، هزینهای مضاعف بر سرمایه طبیعی کشور تحمیل میکند؛ سرمایهای که جایگزینی آن در مقیاس انسانی ممکن نیست.
میانتیتر ۵: زیرساخت اطفای حریق؛ بالگردها میرسند، اما دیر و کم؟
در گزارشهای رسمی مربوط به حریق الیت، به استقرار هواپیمای آبپاش و فعالیت چند فروند بالگرد اشاره شده است؛ اقدامی که در نگاه نخست، نشانهای از تجهیز نسبی دستگاههای متولی به ابزارهای هوایی اطفای حریق است. با این حال، سرعت اعزام، تعداد پروازها، میزان آبپاشی و هماهنگی میان نیروهای زمینی و هوایی، همچنان محل پرسش کارشناسان و افکار عمومی است. کارشناسان مدیریت بحران بارها هشدار دادهاند که در مناطق شیبدار و صعبالعبور، پنجره زمانی مؤثر برای مهار آتش بسیار محدود است و هر ساعت تأخیر، شدت و گستره حریق را چند برابر میکند. از سوی دیگر، محدودیت دید ناشی از دود غلیظ و شرایط متغیر جوی، کارآیی عملیات هوایی را کاهش میدهد و همین موضوع، نیاز به برنامهریزی پیشدستانه، پایش مداوم و آمادهباش عملیاتی را برجستهتر میکند. در نبود یک «نقشه راه ملی» برای اطفای حریق جنگلها، هر حادثه، تبدیل به آزمون جدیدی برای سنجش توان زیرساختی و مدیریتی میشود.
تاریخچهای که تکرار میشود؛ از هشدار کارشناسان تا واقعیت آتش
روایت الیت، در خلأ شکل نگرفته است. در یک دهه اخیر، شمال کشور بارها شاهد آتشسوزی در جنگلها و مراتع بوده و هر بار، ترکیبی از عوامل انسانی، اقلیمی و مدیریتی در کنار هم قرار گرفتهاند تا حادثه شکل بگیرد. کارشناسان محیطزیست طی سالهای گذشته، بهصورت مکرر نسبت به چند محور هشدار دادهاند: نبود بودجه کافی برای تجهیز یگانهای حفاظت، کمبود نیروی انسانی متخصص، فرسودگی تجهیزات، ضعف در آموزش جوامع محلی و نبود یک سامانه منسجم پایش و هشدار سریع. نتیجه این مجموعه، چرخهای است که در آن، هر تابستان و پاییز، خبر آتشسوزی جنگلها به تیتر رسانهها تبدیل میشود، چند روزی افکار عمومی را درگیر میکند و سپس تا حادثه بعدی به حاشیه میرود. الیت، تازهترین حلقه این زنجیره است؛ حلقهای که بار دیگر نشان میدهد فاصله میان هشدارهای کارشناسی و اقدامهای ساختاری، همچنان قابلتوجه است.
الیت، آزمون بزرگ برای سیاستگذاری محیطزیست
آتشسوزی جنگلهای هیرکانی در حوالی روستای الیت، فقط یک حادثه محلی در نقطهای از مازندران نیست؛ این رخداد را میتوان بهعنوان نمادی از چالش بزرگتر مدیریت منابع طبیعی در ایران خواند. از یک سو، با میراثی روبهرو هستیم که ارزش آن از مرزهای ملی فراتر رفته و در فهرست جهانی به رسمیت شناخته شده است؛ میراثی که از منظر تنوع زیستی، تعدیل اقلیم محلی، حفظ خاک و منابع آب، نقشی فراتر از یک جنگل صرفاً توریستی دارد. از سوی دیگر، واقعیتهای اقتصادی، محدودیت بودجه، رشد فشارهای انسانی بر جنگل و پیچیدگی تغییرات اقلیمی، معادله تصمیمگیری را دشوارتر کرده است. الیت، ما را با این پرسش روبهرو میکند که «چقدر حاضر هستیم برای حفاظت از این سرمایه بیننسلی هزینه کنیم؟» پاسخ به این سؤال، صرفاً در سطح شعار و ابراز نگرانی عمومی شکل نمیگیرد، بلکه نیازمند برنامهریزی دقیق، بهروزرسانی زیرساختهای اطفای حریق، توانمندسازی یگانهای حفاظتی، مشارکت واقعی جوامع محلی و شفافیت در اطلاعرسانی است. تجربه این حادثه نشان داد که شکاف میان ادراک مردم از وسعت حریق و روایت رسمی از «مدیریتشده بودن» آتش، میتواند به بیاعتمادی عمومی منجر شود؛ بیاعتمادیای که در بلندمدت، خود به مانعی برای اجرای سیاستهای محیطزیستی تبدیل میشود. آینده هیرکانی، در گروی تبدیل هر آتشسوزی، از یک خبر داغ رسانهای به یک «درس عملی سیاستگذاری» است؛ درسی که اگر جدی گرفته نشود، ممکن است در سالهای پیشرو، نه فقط بخشی از جنگلهای الیت، بلکه فصلهای مهمی از تاریخ طبیعی کشور، زیر خاکستر فراموشی مدفون شود.