سرآمد انتخاب هوشمندانه

فاجعه ناترازی انرژی؛ سفره مردم خالی می‌شود؟

ناترازی گاز و بحران تأمین آن، عامل تورم‌زای فصلی در شاخص قیمت تولیدکننده و مصرف‌کننده شده است.

فاجعه ناترازی انرژی؛ سفره مردم خالی می‌شود؟

فشار زمستانی بر شبکه گاز کشور، محدودیت‌های صنعتی را به همراه دارد که این محدودیت‌ها در نهایت بر شاخص‌های تولید و تورم مصرف‌کننده اثرگذار است. بررسی‌ها نشان می‌دهد ناترازی گاز از یک مسئله فنی به یک عامل محرک تورم تبدیل شده است.

ناترازی گاز؛ از بحران تأمین تا عامل تورم‌زا

در نگاه اول، ناترازی گاز در ایران ممکن است یک مسئله فنی یا مدیریتی به نظر برسد؛ اختلافی بین تولید و مصرف که منجر به افت فشار و سهمیه‌بندی در بخش خانگی می‌شود. اما تجربه زمستان‌های اخیر نشان داده است که این ناترازی، به یک عامل مهم در ایجاد تورم فصلی تبدیل شده است. این شوک، همزمان بخش‌های تولیدی و خدماتی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. هر درصد کمبود در تراز گاز، هزینه‌های انرژی صنایع و نیروگاه‌ها را افزایش می‌دهد و این افزایش هزینه‌ها، پس از چند هفته در شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) و با اندکی تأخیر در تورم مصرف‌کننده (CPI) نمایان می‌شود.

به عبارت دقیق‌تر، ناترازی گاز در ایران از سطح بحران تأمین فراتر رفته و به یک «عامل تورم‌زا» تبدیل شده است. این تغییر ماهیت، نشان‌دهنده یک آسیب ساختاری در مدیریت انرژی ملی است؛ جایی که نه رشد مصرف قابل کنترل است و نه ظرفیت تولید با آن هماهنگ شده است.

ناترازی فصلی؛ از آمار تا اثرگذاری

ایران روزانه حدود ۱۱۰۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی تولید می‌کند، اما در فصل زمستان، مصرف خانگی و صنعتی از ۱۲۰۰ تا ۱۲۵۰ میلیون متر مکعب فراتر می‌رود. این فاصله ۱۰ تا ۱۵ درصدی، اگرچه در ظاهر کوچک به نظر می‌رسد، اما در سیستمی که ۷۰ درصد برق کشور از گاز تأمین می‌شود و بخش عمده‌ای از صنایع نیز به این منبع انرژی وابسته هستند، بحران ساختاری ایجاد می‌کند.

طبق داده‌های رسمی، در زمستان ۱۴۰۳، سهم گاز صنایع فولاد ۱۸ درصد کاهش یافت و پتروشیمی‌ها و نیروگاه‌ها نیز با افت میانگین ۱۵ تا ۲۵ درصدی روبه‌رو شدند. نتیجه این محدودیت‌ها، جهش در هزینه انرژی بخش تولید بود؛ هزینه‌ای که در همان فصل حدود ۹.۸ درصد افزایش در شاخص قیمت تولیدکننده را به همراه داشت. سه ماه پس از آن، تورم مصرف‌کننده به طور متوسط ۲ تا ۲.۵ درصد بالاتر از روند فصلی ثبت شد.

مسیر انتقال اثر؛ از نیروگاه تا سفره مردم

اثر ناترازی گاز بر قیمت‌ها به طور مستقیم نیست، بلکه از طریق چند حلقه منتقل می‌شود:

  • نیروگاه‌ها و برق صنعتی: کمبود گاز در نیروگاه‌ها، آن‌ها را مجبور به استفاده از سوخت مایع (مازوت یا گازوئیل) می‌کند که گران‌تر و آلاینده‌تر است. این امر منجر به افزایش هزینه تولید برق و به تبع آن، افزایش بهای تمام‌شده محصولات وابسته به انرژی مانند فولاد، سیمان، شیشه و مصالح ساختمانی می‌شود.
  • پتروشیمی‌ها و مواد اولیه: کاهش گاز خوراک، قیمت پایه مواد پتروشیمی را افزایش داده و زنجیره تولید پلاستیک، شوینده و دارو را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار می‌دهد.
  • حمل‌ونقل و خدمات شهری: با افزایش تقاضا برای تولید گازوئیل و LPG به منظور جبران کمبود گاز، قیمت سوخت‌های جایگزین بالا می‌رود و موجی از افزایش هزینه در حمل‌ونقل شهری و بین‌شهری ایجاد می‌کند.
  • انتظارات تورمی: صنایع با مشاهده بی‌ثباتی در تأمین انرژی، قیمت فروش خود را پیشاپیش افزایش می‌دهند تا ریسک قطع یا سهمیه‌بندی را پوشش دهند. این سازوکار، تورم را از سطح هزینه به رفتار بازار منتقل می‌کند.

چرخه معیوب؛ مصرف بی‌مهار و ظرفیت راکد

از دیدگاه ساختاری، ایران درگیر چرخه‌ای تکرارشونده در فصل زمستان شده است: رشد مصرف خانوار به دلیل تعرفه‌های پایین و فرهنگ مصرف غیربهینه، فشار بر شبکه تولید، کاهش سهم صنعت، بالا رفتن هزینه تولید و در نهایت افزایش قیمت کالاها. دولت در فصل سرد، ناچار به انتخاب بین حفظ رفاه خانوار و پایداری تولید است؛ یا با کاهش فشار گاز خانگی و اعتراض اجتماعی مواجه می‌شود، یا با محدودیت گاز صنعت و تورم زمستانه.

بخش عمده‌ای از این ناهماهنگی ریشه در عدم توازن سرمایه‌گذاری در بخش بالادست گاز دارد. تولید از میادین مشترک جنوب و غرب کشور در سال‌های اخیر ثابت مانده، در حالی که تقاضای داخلی سالانه حدود ۶ درصد رشد کرده است. توسعه پارس جنوبی در فازهای جدید، کمتر از نصف سرعت رشد مصرف پیش رفته است؛ به این معنی که سبد انرژی ایران عملاً کوچک‌تر از نیاز واقعی جامعه شده است.

اثر بر تورم فصلی و سالانه

مطالعات مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که در پنج سال اخیر، تورم زمستانی به طور متوسط ۱.۷ برابر تورم تابستانی بوده است. تحلیل‌های آماری نیز همبستگی مستقیمی بین شاخص قیمت تولیدکننده فصلی و ناترازی گاز گزارش می‌کند. به زبان ساده، هر ۵ درصد افت در تراز گاز، حدود ۱ درصد رشد در شاخص تولیدکننده و با فاصله سه‌ماهه، حدود ۰.۷ درصد رشد در شاخص مصرف‌کننده ایجاد کرده است.

بررسی داده‌های بانک مرکزی نیز نشان می‌دهد که در زمستان‌هایی که شدت سرما و افت فشار گاز بالاتر بوده (مانند سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲)، نرخ رشد ماهانه تورم از میانگین فصلی تابستان حدود ۲ واحد درصد بیشتر بوده است. این اختلاف فصلی، اگرچه پس از گرم شدن هوا تعدیل می‌شود، اما اثر آن در میانگین سالانه پایدار می‌ماند؛ به ویژه در گروه‌های انرژی‌بر مانند مصالح ساختمانی، مواد شیمیایی و حمل‌ونقل.

مجید قاسمی مهر، کارشناس اقتصاد انرژی مرکز پژوهش‌های مجلس، تأکید می‌کند که تورم زمستانه ایران ریشه در ناترازی ساختاری انرژی دارد. زمانی که دولت با تعرفه‌های پایین، مصرف خانگی را بدون کنترل نگه می‌دارد و همزمان سرمایه‌گذاری در فازهای جدید گازی متوقف می‌شود، سیستم انرژی به تنگنا می‌رسد. این تنگنا مستقیماً به کاهش ظرفیت تولید صنعتی منجر شده و از آنجا به قیمت‌ها منتقل می‌شود. در واقع، بحران گاز امروز نه تنها یک موضوع تأمین، بلکه منشأ تورم است.

به باور وی، ناترازی گاز در ایران با سه اهرم قابل اصلاح است: ۱. اصلاح تدریجی تعرفه برای خانوارهای پرمصرف، ۲. توسعه پیوسته فازهای پارس جنوبی و میادین غرب کشور، ۳. استفاده از انرژی‌های جایگزین در مناطق سرد به جای اتکای کامل به گاز طبیعی.

تجربه جهانی؛ مهار تورم انرژی در کشورهای دیگر

کشورهایی مانند ترکیه و کره‌جنوبی که در دهه ۲۰۰۰ با بحران مشابهی روبه‌رو بودند، مسیر کاهش اثر تورمی ناترازی انرژی را از طریق «تنوع سبد انرژی» پیمودند. ترکیه با توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و واردات گاز مایع از طریق پایانه‌های LNG، توانست نوسان فصلی مصرف را تثبیت کند.

در ایران اما به دلیل محدودیت سرمایه‌گذاری خارجی و ضعف در فناوری ذخیره‌سازی گاز، حتی در تابستان نیز امکان ذخیره مازاد برای زمستان وجود ندارد. این اختلاف ظرفیت، از نظر اقتصادی به معنای «شوک فصلی» در عرضه انرژی است؛ شوکی که هزینه آن در زمستان از جیب مصرف‌کننده پرداخت می‌شود.

از منظر نظری، ناترازی انرژی را می‌توان نوعی «مالیات تورمی پنهان» دانست. وقتی هزینه تأمین انرژی بالا می‌رود، تولیدکننده ناچار است قیمت را افزایش دهد؛ دولت با کنترل قیمت رسمی نمی‌تواند مانع انتقال این اثر شود و در نهایت، مصرف‌کننده با تورم زمستانه مواجه می‌شود. این سازوکار، شبیه اثرات مالیات‌های غیرمستقیم است، با این تفاوت که دولت نه درآمدی از آن دارد و نه جبران خسارتی برای تولیدکننده.

در واقع، کمبود گاز در زمستان اثر دوگانه‌ای دارد: از سویی کاهش تولید و درآمد صنعتی، و از سوی دیگر افزایش عمومی قیمت‌ها. این ترکیب، تراز تورم-رشد را به سمت رکود تورمی سوق می‌دهد؛ پدیده‌ای که از زمستان ۱۴۰۲ به وضوح در شاخص‌های صنعتی کشور مشاهده شد.

یکی از نمونه‌های ملموس اثر ناترازی گاز بر قیمت تولید، صنعت فولاد است. در زمستان سال گذشته، با کاهش ۲۰ درصدی گاز مصرفی، قیمت شمش فولاد در بازار داخلی حدود ۱۸ درصد افزایش یافت؛ اثری که از نظر هزینه انرژی تنها نیمی از آن قابل توضیح است، اما نیم دیگر ناشی از کمبود و انتظارات تورمی بازار بود. در بخش سیمان نیز کاهش گاز باعث افت تولید حدود ۱۲ درصدی شد و قیمت هر کیسه سیمان تا ۲۸ درصد افزایش یافت.

در بخش خدمات، نارسایی انرژی باعث افزایش هزینه حمل‌ونقل و گرمایش اماکن عمومی گردید؛ به طوری که در شاخص خدمات، رشد ۲.۱ درصدی در همان فصل ثبت شد. این ارقام نشان می‌دهد ناترازی گاز نه تنها تأمین صنعت، بلکه کل حلقه هزینه‌های زندگی را از زمین تا سقف خانه دربرمی‌گیرد.

سیاست‌گذاری؛ حلقه گمشده

در شرایط فعلی، سیاست انرژی ایران بیش از آنکه به مدیریت تراز مصرف بپردازد، معطوف به کنترل اجتماعی است. یارانه پایین‌دست مصرف را افزایش داده، تعرفه‌ها انگیزه صرفه‌جویی را از بین برده‌اند و نگاه امنیتی به موضوع گاز، مانع از اصلاح قیمتی شده است. کارشناسان معتقدند تا زمانی که گاز به عنوان «کالایی سیاسی» تلقی شود، نه اقتصادی، ناترازی ادامه خواهد داشت و تورم فصلی هر سال تکرار می‌شود.

قاسمی در این باره تصریح می‌کند: «وقتی سیاست‌گذار از ترس نارضایتی اجتماعی، قیمت واقعی انرژی را اعمال نکند، فشار به صنایع منتقل می‌شود. این رفتار در نهایت باز هم به جامعه بازمی‌گردد، زیرا قیمت کالاها و خدمات رشد می‌کند. راه‌حل، مدیریت هوشمند و تدریجی تعرفه‌ها و تقویت ذخیره‌سازی گاز است.»

اگر روند موجود ادامه یابد، زمستان ۱۴۰۴ تا ۱۴۰۵ نیز با کمبود گاز و جهش قیمت‌ها همزمان خواهد بود. مطابق برآوردهای کارشناسی، با فرض رشد سالانه ۵ درصدی مصرف و تثبیت تولید در سطح فعلی، ناترازی زمستانی در دو سال آینده به حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد خواهد رسید؛ رقمی که می‌تواند شاخص قیمت تولیدکننده را حدود ۱۰ درصد و شاخص مصرف‌کننده را حدود ۳ تا ۴ درصد نسبت به متوسط سالانه افزایش دهد.

ناترازی گاز دیگر صرفاً مسئله فنی یا مدیریتی نیست؛ یک محرک تورمی تکرارشونده است که می‌تواند هر سال با سردی هوا، گرمای قیمت‌ها را تشدید کند. اصلاح آن، نیازمند شجاعت سیاست‌گذاری و سرمایه‌گذاری واقعی در زیرساخت انرژی است؛ بدون این دو، اقتصاد ایران هر زمستان در چرخه سردی و تورم گرفتار خواهد ماند.

ارسال نظر