سرآمد انتخاب هوشمندانه

فشار تورم انرژی: گرانی کمرشکن بر سفره ایرانیان!

قیمت انرژی، عامل اصلی تشدید تورم و فشار بر اقتصاد جهانی.

فشار تورم انرژی: گرانی کمرشکن بر سفره ایرانیان!

نوسانات قیمت و دسترسی به انرژی، عامل اصلی افزایش هزینه‌های تولید و حمل‌ونقل و در نتیجه، تحریک شاخص تورم در سراسر اقتصاد کشور است.

نقش کلیدی انرژی در اقتصاد ایران

نفت و گاز در اقتصاد ایران، علاوه بر اهمیت حیاتی در تولید و صادرات، ستون اصلی سبد هزینه خانوار و مبنای محاسبه تورم در بخش تولید محسوب می‌شوند. هرگونه تغییر در قیمت یا دسترسی به حامل‌های انرژی، با تأخیری کوتاه، اثرات زنجیره‌ای خود را در بازار کالاها، خدمات و انتظارات تورمی نمایان می‌سازد.

انرژی؛ ضریب تمام کالاها

کارشناسان اقتصادی بر این باورند که انرژی نه تنها خود یک کالا، بلکه "ضریب" تمام کالاهاست. از این رو، هرگونه تغییر جزئی در نرخ یا توزیع آن، می‌تواند به شوکی تورمی گسترده تبدیل شود. در واقع، تورم انرژی، تورمی پنهان است که سایر بخش‌های اقتصادی را از درون تغذیه می‌کند.

چرا تورم انرژی از همه خطرناک‌تر است؟

در ساختار تورمی اقتصاد ایران، انرژی بیشترین تأثیر را بر شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) دارد. این شاخص، تأثیر افزایش هزینه‌های تولید بر قیمت نهایی کالاها و خدمات مصرفی را نمایان می‌سازد. در حالی که سهم انرژی در سبد تورم کشورهای صنعتی ۵ تا ۱۰ درصد است، این سهم در ایران، مستقیم و غیرمستقیم، به بیش از ۳۰ درصد می‌رسد. افزایش بهای گاز یا برق صنایع، به طور مستقیم قیمت تمام‌شده محصولاتی چون فولاد، سیمان، کود شیمیایی، نان و شیر را افزایش داده و این زنجیره تا سفره خانوار ادامه می‌یابد.

اثرات زنجیره‌ای کمبود انرژی

افت فشار گاز در زمستان و محدودیت مصرف صنایع انرژی‌بر مانند فولاد و سیمان، منجر به کاهش عرضه و افزایش قیمت‌ها می‌شود. این رویداد، بخش‌های غیرانرژی‌بر را نیز از طریق افزایش هزینه حمل‌ونقل و مصالح، متأثر می‌سازد؛ پدیده‌ای که به عنوان "تورم ثانویه انرژی" شناخته شده و مهار آن دشوار است.

زمستان سرد و تابستان داغ قیمت‌ها

قطع موقت صنایع در فصول سرد سال به دلیل افت فشار گاز، علاوه بر زیان تولیدی، موجی تورمی-انتظاری ایجاد می‌کند. تولیدکننده‌ای که با قطعی گاز مواجه می‌شود، ناگزیر است محصولات خود را با قیمت بالاتر عرضه کند. این امر نشان می‌دهد که انرژی، تورم را نه تنها در لحظه، بلکه به صورت "تأخیری" نیز تحریک می‌کند.

همین پدیده در تابستان و اوج مصرف برق نیز رخ می‌دهد. محدودیت در تأمین انرژی، اختلال در تولید، افزایش هزینه‌های ثابت کارخانه و افت عرضه را به دنبال دارد. در نتیجه، حتی با ثابت ماندن نرخ انرژی، محدودیت دسترسی به آن، خود نوعی "تورم عرضه" ایجاد می‌کند.

کمبود انرژی؛ عامل تورم

محمد میر صادقی، کارشناس حوزه انرژی، معتقد است که در اقتصاد ایران، تورم انرژی تنها به افزایش قیمت بنزین یا برق محدود نمی‌شود؛ بلکه کمبود و قطع انرژی نیز اثر مشابه یا حتی بیشتری دارد. چرا که در این حالت، علی‌رغم عدم تغییر نرخ رسمی، هزینه تمام‌شده تولیدکننده افزایش یافته و در نهایت به مصرف‌کننده منتقل می‌شود.

رابطه انرژی و تورم ساختاری

در اقتصادهایی با قیمت‌گذاری دستوری، تورم انرژی غالباً به یک "پشت‌بام قیمتی" می‌رسد؛ یعنی سطحی از یارانه و قیمت پایین که ادامه آن غیرممکن است. در چنین شرایطی، هرگونه اصلاح قیمتی به دلیل تجمیع فشار گذشته، منجر به جهش هم‌زمان قیمت‌ها می‌شود.

یارانه انرژی؛ محور نابرابری

ایران سال‌هاست که یکی از بالاترین نرخ‌های یارانه انرژی در جهان را تجربه می‌کند. یارانه‌های مستقیم و غیرمستقیم انرژی بیش از ۶ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد. این رقم نشان می‌دهد که انرژی، نه تنها منبع فشار تورمی آینده، بلکه محور نابرابری در توزیع یارانه نیز هست. یارانه‌های انرژی به شکل غیرهدفمند، بیشتر به دهک‌های بالایی درآمدی که مصرف بیشتری دارند، اختصاص می‌یابد و این الگو، علاوه بر اتلاف منابع، به تورم سمت تقاضا دامن می‌زند.

تورم انرژی و بدهی پنهان دولت

ثبات مصنوعی قیمت انرژی، اگرچه در ظاهر به کنترل تورم کمک می‌کند، اما در عمل به تجمیع بدهی و فشار مالی بر دولت منجر می‌شود. این هزینه از دو مسیر خود را نشان می‌دهد: کسری بودجه ناشی از تأمین یارانه‌ها و افزایش مصرف و قاچاق انرژی به دلیل فاصله قیمتی با کشورهای همسایه. دولت برای جبران این کسری، ناگزیر به استفاده از تنخواه یا منابع بانک مرکزی می‌شود که این امر به رشد پایه پولی و تورم عمومی می‌انجامد. به عبارت دیگر، ثبات ظاهری انرژی، زمینه‌ساز تورم پولی در آینده نزدیک است.

میرصادقی توضیح می‌دهد: "وقتی دولت نرخ انرژی را پایین نگه می‌دارد ولی منابع لازم برای پرداخت یارانه را ندارد، آنچه بعداً در قالب رشد پایه پولی و افزایش نقدینگی ظاهر می‌شود، همان تورم به‌تعویق‌افتاده انرژی است. جامعه تصور می‌کند انرژی ارزان دارد، اما در واقع قیمت آن را چند ماه بعد در تورم عمومی می‌پردازد."

نمونه‌های جهانی: اصلاح بدون شوک

کشورهایی مانند اندونزی، ترکیه و مالزی، تجربه اصلاح تدریجی قیمت انرژی را با ترکیب مکانیسم‌های جبرانی برای خانوار و تقویت بهره‌وری در صنایع داشته‌اند. در اندونزی، برنامه "Smart Subsidy" یارانه را تنها به دهک‌های پایین اختصاص داد و سامانه شناسایی مصرف واقعی ایجاد کرد. نتیجه، کنترل مصرف و تورمی کمتر از دو درصد در پی اصلاح قیمت بود.

ایران نیز می‌تواند در مسیری مشابه حرکت کند. تخصیص منابع آزادشده از یارانه مستقیم انرژی به بازتوزیع نقدی هدفمند، ارتقای بهره‌وری و اصلاح شبکه توزیع انرژی، می‌تواند تورم انرژی را به موتور کاهش وابستگی بودجه به نفت تبدیل کند.

کانال "انتظارات"؛ پویاترین مسیر انتقال تورم

یکی از پویاترین کانال‌های انتقال تورم در ایران، "انتظارات" است. صرف اطلاع‌رسانی دولت درباره اصلاح نرخ بنزین یا گاز، حتی پیش از اجرای آن، باعث واکنش بازار کالا و خدمات می‌شود. افزایش کرایه‌ها، رشد زودهنگام قیمت کالاهای سوپرمارکتی و حتی نوسانات بازار ارز، نشانه‌هایی از فعال‌بودن این کانال هستند. بنابراین، اطلاع‌رسانی شفاف درباره سیاست‌های انرژی و زمان‌بندی اصلاحات، نقشی کلیدی در کنترل تورم انتظاری دارد.

اتصال تورم انرژی به عدالت اجتماعی

تورم انرژی اثر یکسانی بر دهک‌های مختلف درآمدی ندارد. خانوارهای کم‌درآمد، به ویژه در مناطق سردسیر یا فاقد وسایل گرمایشی نوین، بخش بزرگ‌تری از درآمد خود را صرف انرژی می‌کنند. در مقابل، خانوارهای پرمصرف، علاوه بر بهره‌مندی از یارانه پنهان بیشتر، از شبکه یارانه‌ها نیز سهم بالاتری می‌برند. تجربه جهانی نشان می‌دهد اصلاح قیمت انرژی، تنها در صورت برقراری هم‌زمان سازوکار حمایتی مطمئن برای اقشار آسیب‌پذیر، بدون تبعات تورمی شدید امکان‌پذیر است. کاهش مصرف غیرضروری و افزایش کارایی انرژی در بخش تولید، می‌تواند تورم انرژی را از "تهدید" به "فرصت سیاستی" بدل کند.

راه کنترل تورم انرژی؛ ثبات، تنوع و بهره‌وری

سه مسیر اصلی برای کنترل تورم انرژی وجود دارد:

  1. ثبات عرضه: جلوگیری از قطع و محدودیت در تولید و توزیع گاز و برق، نقش پیشگیرانه در شوک‌های قیمتی دارد.
  2. تنوع در سبد انرژی: توزیع متوازن مصرف بین برق، گاز، سوخت مایع و انرژی‌های تجدیدپذیر، وابستگی تولید به یک حامل انرژی را کاهش می‌دهد.
  3. بهره‌وری انرژی در صنعت: جایگزینی تدریجی فناوری‌های قدیمی با تجهیزات کم‌مصرف، کاهش مصرف را به سود اقتصادی تبدیل می‌کند.

کارشناسان معتقدند سرمایه‌گذاری در بهینه‌سازی مصرف، بازدهی بیشتری از پرداخت یارانه دارد. برآوردهای اولیه نشان می‌دهد صرف پنج درصد از یارانه فعلی انرژی در نوسازی فناوری صنعتی، صرفه‌جویی معادل ۱۵ میلیارد دلار در سال را به همراه دارد.

انرژی، ریشه تورم یا کلید مهار آن؟

تورم انرژی امروز، نتیجه سال‌ها تأخیر در اصلاح ساختارهاست. اقتصاد ایران برای مدیریت پایدار تورم نیازمند آن است که انرژی را نه به عنوان ابزار کنترل سیاسی قیمت، بلکه به عنوان عامل تعادل‌بخش تورم ساختاری ببیند. به گفته میر صادقی، "اگر اصلاح هوشمندانه انرژی انجام شود – یعنی با توزیع دقیق یارانه، بهبود عرضه، و الزامات بهره‌وری – همان عاملی که امروز موتور تورم است، فردا می‌تواند ریل‌گذار ثبات باشد."

تورم انرژی، آینه‌ای از ناتعادلی‌های انباشته‌شده در اقتصاد است؛ از ناکارآمدی مصرف گرفته تا ضعف در زیرساخت و قیمت‌گذاری. اصلاح آن نیازمند شجاعت در تصمیم، استمرار در اجرا و اعتمادسازی در جامعه است. تنها در این صورت است که می‌توان گفت انرژی دیگر پیشران تورم نیست، بلکه سوخت رشد پایدار و ثبات قیمتی است.

ارسال نظر