سرآمد انتخاب هوشمندانه

سفره‌های خالی: فقر رکورد شکست، گرانی کمر مردم را خم کرد!

تورم و گرانی قدرت خرید مردم را کاهش داده و فقر را تشدید کرده است.

تورم ۶۶ درصدی خوراکی‌ها؛ روایت تلخ بازار از فشار معیشت بر زندگی مردم

فشار فزاینده بر سفره خانوارها؛ از خرید قسطی کیف تا رویت فقر در بازار

تهران- نرخ تورم در بخش خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها در آبان‌ماه به ۶۶.۲ درصد رسیده است؛ رقمی که نشان‌دهنده فشار سنگین بر معیشت خانواده‌ها است. این روزها، گزارش‌های میدانی از بازار حاکی از آن است که بخش قابل توجهی از مردم برای تامین نیازهای اساسی خود با مشکلات جدی روبرو هستند.

داستان خرید قسطی در قلب پایتخت

در یکی از بازارچه‌های سرپوشیده در غرب تهران، صحنه‌هایی دیده می‌شود که حکایت از عمق مشکلات اقتصادی دارد. زنانی با چادر مشکی، پس از گشتن در مغازه‌ها، با نگاهی امیدوارانه به فروشندگان، خواسته‌هایشان را مطرح می‌کنند. یکی از فروشندگان، نایلونی از زیر میز بیرون می‌کشد و به مشتری خود می‌دهد: «نگاه کن، هرکدوم به کارت می‌خوره بردار.» اما چشم زن به پالتویی پشت ویترین می‌افتد: «اگه می‌تونی اون پالتو رو یه کم ارزون‌تر بده که ببرم.» فروشندگان این بازارچه، با صحنه‌هایی از خرید قسطی یا دریافت اجناس بلااستفاده و دست دوم، دیگر غریبه نیستند.

مرد جوانی در مغازه کیف‌فروشی، روایت می‌کند: «دو، سه روز پیش یه خانم خیلی شیک اومد تو مغازه. با دخترش بود. آخرش یکی رو انتخاب کرد و قیمت رو پرسید. گفتم؛ ۳۵۰ هزار تومن. خانم رو می‌شناختم از محلی‌هاست، آبروداره و از مشتری‌های همین بازارچه است. خلاصه یه دفعه گفت که می‌شه این کیف رو به من قسطی بدی؟ دو سه‌ماهه پولش رو پرداخت می‌کنم. راستش موندم چی بگم. ظاهره‌ش طوری بود که اصلا فکرش رو نمی‌کردی همچین درخواستی بکنه. دل‌م خیلی به درد اومد و متاسفانه به قدری این صحنه‌ها زیاد شدند که آدم ناراحت می‌شه. خلاصه کیف رو قسطی بهش دادم.»

ریشه‌های گرانی و کمبود کالا

فروشندگان این بازارچه، افزایش قیمت‌ها را به عوامل متعددی نسبت می‌دهند. یکی از آنها به خروج کارگران افغانستانی پس از جنگ ۱۲ روزه اشاره می‌کند که منجر به کمبود نیروی کار در کارگاه‌های تولیدی شده است. این موضوع، در کنار ترجیح برخی تولیدکنندگان به استفاده از کارگرانی با حداقل مزایا و عدم پرداخت بیمه، منجر به کاهش عرضه و افزایش قیمت‌ها شده است. همچنین، کرایه مغازه‌ها در این بازار سرپوشیده تا ۴۰ و حتی ۵۰ میلیون تومان نیز می‌رسد، در حالی که فروش نسبت به سال‌های قبل به شدت کاهش یافته است.

روایت تعمیرکار از شرم نان و آبروداری

در مغازه رفوگری کیف، زنی با صدایی گرفته، خاطره‌ای تلخ را بازگو می‌کند: «یه بار خانومی اومد مغازه، خیلی مرتب و آراسته بود. یه جعبه شیرینی خونگی هم با خودش آورده بود. گفت: این شیرینی رو برای شما درست کردم. من هم تشکر کردم و ازش گرفتم. همراهش یه کیف خیلی خراب آورده بود برای تعمیر. گفت: من یه دوقلو دارم، اوضاع‌مون خیلی بده. باید پول شیرخشک و پوشک بدم، اینقدر وضعیتمون بده که نمی‌تونم برای خودم کیف بخرم… اینو برام درست کن. وقتی برگشت که کیف رو تحویل بگیره، گفت: من همون شیرینی رو آوردم جای دستمزدتون، چون ندارم پول بدم. هر چی اصرار کردم که پول شیرینی رو بگیر، تعمیر کیف هم مهمون من باش، قبول نکرد. گفت: نه، من که صدقه‌بگیر نیستم.»

این تعمیرکار ادامه می‌دهد: «این موضوع خیلی روی من تاثیر گذاشت... تا چند روز حالم بد بود و به هر کسی که می‌رسیدم ماجرا رو تعریف می‌کردم. آخه فکر کن یه زن چقدر باید تحت فشار باشه که همچین حرفی بزنه. واقعا این زن چقدر باید از این کار و از این گفتگو ناراحت شده باشه؟ خیلی ناراحت‌کننده بود.»

پیرمرد بازنشسته‌ای که با کمک دیگران زندگی می‌کند

یکی دیگر از مغازه‌داران، از پیرمردی بازنشسته می‌گوید که حقوقش کفاف زندگی را نمی‌دهد و برای همین مغازه‌داران دیگر به او کمک می‌کنند. او با آبرو و احترام رفتار می‌کند و کمتر کسی متوجه مشکلاتش می‌شود.

تغذیه در معرض خطر

دختر جوانی که غرفه تغذیه دارد، می‌گوید: «توی همین هفته دو نفر اومدن و گفتن: «پول نداریم، ولی گرسنه‌ایم، اگه چیزی داری بده ما بخوریم.» از ظاهرشون کاملا مشخص بود که فقیرن؛ لباس‌های پاره، صورت‌های کثیف و دست‌های سیاه.»

نگاه‌های متفاوت به فقر

هرچند بیشتر مغازه‌داران از کمک به افراد نیازمند سخن می‌گویند، اما یکی از کسبه معتمد بازارچه، نگاه متفاوتی دارد: «یه عده آدم خاصن که ما می‌شناسیمشون. فقط پول می‌خوان. بعضی‌ها میان می‌گن برای پسرم شلوار بده، یه شلوار می‌دی، می‌خواد برای همه خانواده‌ش ببره. بعضی‌ها هم میان دو قلم جنس می‌گیرن، اگه سومی رو ندیم فحش می‌دن و نفرین می‌کنن.» او با این حال تاکید می‌کند که هیچ کس از مغازه او دست خالی نمی‌رود.

عواقب بلندمدت فقر

در این بازارچه سرپوشیده، روایت‌های مختلفی شنیده می‌شود که در نقطه مشترکی به هم می‌رسند: فشار سنگین اقتصادی بر زندگی مردم. این شرایط، در حالی که هنوز افزایش قیمت بنزین اجرایی نشده و تاثیر آن بر قیمت‌ها مشخص نیست، زنگ خطری جدی برای آینده کشور است. مردم شاید بتوانند خرید کالاهای غیرضروری را به تعویق بیندازند، اما حذف مواد غذایی سالم، پروتئین و ویتامین‌ها، برابر است با فرسایش تدریجی سلامتی؛ چیزی که نه می‌توان از آن صرف‌نظر کرد و نه می‌توان ترمیمش را قسطی خرید.

ارسال نظر