تیغ دولت بر شریان یارانه ۱۸ میلیون نفر برای نجات اقتصاد
پس از بیش از یک دهه تعلل و تردید، سرانجام به نظر میرسد دولت مصمم است به یکی از پرهزینهترین و ناکارآمدترین سیاستهای اقتصادی تاریخ معاصر ایران پایان دهد.

اعلام رئیس مرکز رفاه ایرانیان مبنی بر حذف یارانه ۸ میلیون نفر از ابتدای سال و هدفگذاری برای حذف کامل یارانه ۳ دهک بالای درآمدی (شامل ۱۸ میلیون نفر) تا پایان سال، به معنای آغاز یک جراحی بزرگ و پرریسک اقتصادی است. این اقدام فراتر از یک خبر ساده، یک بیانیه رسمی برای پایان دادن به عصر “یارانه برای همه” و تلاشی جسورانه برای هدفمندسازی واقعی منابع در بحبوحه جنگ با تورم و کسری بودجه است.
۱۸ میلیون نفر به زبان اقتصاد یعنی چه؟
حذف یارانه نقدی دهکهای ۸، ۹ و ۱۰، یک پیام روشن و شفاف دارد: دولت در حال بازتعریف مسئولیت حمایتی خود است. این اقدام به معنای پذیرش این واقعیت است که توزیع فلهای و همگانی منابع، نه تنها عدالت را محقق نکرده، بلکه با هدررفت عظیم منابع، به موتور محرک تورم و نابرابری تبدیل شده است. حذف یارانه ۱۸ میلیون نفری که بر اساس دادههای پایگاه رفاه ایرانیان در گروه “پردرآمد” طبقهبندی شدهاند، یک تغییر پارادایم از “توزیع مساوی” به “تخصیص هوشمند بر اساس نیاز” است؛ گامی که اقتصاددانان سالها بر ضرورت آن تاکید داشتند.
موتور پنهان حذف یارانهها
چرا دولت پس از سالها، اکنون این تیغ جراحی را به کار گرفته است؟ پاسخ در اعداد کلان اقتصاد ایران نهفته است. پرداخت یارانه نقدی به بخش بزرگی از جمعیت، یکی از سنگینترین بارها بر دوش بودجه دولت بوده و اغلب از مسیرهای تورمزا مانند استقراض از بانک مرکزی یا خلق پول تأمین مالی شده است.
با یک محاسبه ساده، ابعاد مالی این تصمیم شگفتانگیز است. حذف یارانه ۱۸ میلیون نفر، با فرض میانگین یارانه ۳۰۰ هزار تومانی برای هر فرد، به معنای صرفهجویی ماهانه حدود ۵ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان است. این رقم در مقیاس سالانه به بیش از ۶۴ هزار میلیارد تومان میرسد؛ عددی که میتواند بخش قابل توجهی از کسری بودجه دولت را پوشش دهد یا معادل بودجه عمرانی چندین استان بزرگ کشور باشد. از این منظر، حذف یارانه ثروتمندان یک ابزار غیرمستقیم اما قدرتمند برای مهار تورم است؛ زیرا با کاهش نیاز دولت به چاپ پول، فشار از روی پایه پولی و نقدینگی برداشته میشود.
ریسک بزرگ: خطای شناسایی و خطر بیاعتمادی
با تمام مزایای اقتصادی، این جراحی بزرگ بدون ریسک نیست. پاشنه آشیل این طرح، “دقت دادههای پایگاه رفاه ایرانیان” است. هرگونه “خطای شناسایی” و حذف اشتباهی خانوارهای نیازمند (که ممکن است به دلیل نقص اطلاعاتی در دهکهای بالا قرار گرفته باشند)، میتواند منجر به شوک معیشتی برای آن خانوار و مهمتر از آن، ایجاد موجی از بیاعتمادی به کل سیاست شود. موفقیت این جراحی اقتصادی، بیش از هرچیز به “دقت تیغ جراح” یعنی صحت و بهروز بودن دادهها بستگی دارد. دولت موظف است سازوکارهای شفاف، سریع و کارآمدی برای ثبت اعتراضات و بازبینی پرونده افراد ایجاد کند تا اطمینان حاصل شود که هیچ فرد نیازمندی از چتر حمایتی خارج نمیشود.
جمعبندی: گام اول در یک مسیر دشوار
حذف یارانه پردرآمدها، یک اقدام ضروری، دیرهنگام و البته دردناک برای اقتصاد بیمار ایران است. این تصمیم، گام اول و حیاتی در مسیر طولانی اصلاحات ساختاری است. اما موفقیت نهایی این سیاست زمانی تضمین میشود که دولت به این سوال پاسخ شفاف دهد: منابع ۶۴ هزار میلیارد تومانی آزاد شده از این محل، دقیقاً در کجا هزینه خواهد شد؟ آیا این منابع صرفاً صرف پوشش هزینههای جاری دولت میشود یا به صورت هوشمندانه به سمت “حمایت از تولید”، “تقویت زیرساختهای اقتصادی” و “افزایش واقعی قدرت خرید ۷ دهک نیازمند” هدایت خواهد شد؟ پاسخ به این سوال، تفاوت میان یک “صرفهجویی بودجهای موقت” و یک “تحول اقتصادی پایدار” را رقم خواهد زد.