سرآمد انتخاب هوشمندانه

زمستان زودرس صنعت گردشگری ایران

بهار امسال برای صنعت گردشگری ایران، رویایی و پر از امید آغاز شد. با ثبت رشد خیره‌کننده ۴۸.۵ درصدی ورود گردشگران خارجی در فروردین‌ماه، به نظر می‌رسید که سرانجام قفل این صنعت ارزآور در حال شکستن است و سرمایه‌گذاری‌های انجام شده به بار می‌نشیند. اما این رویا دیری نپایید.

زمستان زودرس صنعت گردشگری ایران

 آمارهای رسمی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نشان می‌دهد که با شعله‌ور شدن آتش جنگ در منطقه از اواخر خردادماه، تیشه به ریشه این امید زده شد و صنعت گردشگری ایران با یک سقوط آزاد تکان‌دهنده، وارد زمستانی زودرس و تلخ شد.

از اوج ۴۸ درصدی تا سقوط ۵۲ درصدی؛ تشریح یک فاجعه آماری

اعداد و ارقام، روایتی بی‌پرده از یک بحران عمیق هستند. در حالی که فروردین با رشد چشمگیر به پایان رسید، از خردادماه روند معکوس شد. نقطه اوج فاجعه در تیرماه رقم خورد؛ هم‌زمان با تشدید درگیری‌ها، ورود گردشگران خارجی به ایران با سقوط هولناک ۵۲ درصدی مواجه شد. این عدد به معنای نصف شدن مسافران ورودی تنها در یک ماه است. این روند نزولی در ماه‌های بعد نیز ادامه یافت و در مرداد و شهریور به ترتیب کاهش‌های ۲۲.۷۹ و ۱۸.۴۲ درصدی را ثبت کرد تا در نهایت کارنامه شش ماهه نخست سال با یک افت کلی ۱۴.۷۸ درصدی بسته شود.

اما این درصدها فقط عدد نیستند؛ پشت هر یک درصد، داستان صندلی‌های خالی هواپیماها، اتاق‌های خالی هتل‌ها، رستوران‌های سوت و کور، راهنمایان تور بیکار شده و سرمایه‌هایی نهفته است که اکنون در معرض دود شدن قرار گرفته‌اند. سقوط ۵۲ درصدی یعنی یک سونامی از لغو رزروها که تمام زنجیره ارزش این صنعت، از آژانس‌های مسافرتی تا فروشندگان صنایع دستی در بازارهای سنتی را در نوردیده است.

 چه کسی هزینه صندلی‌های خالی را می‌دهد؟

اولین و مهم‌ترین کالایی که یک گردشگر می‌خرد، “امنیت” است. تنش‌های ژئوپلیتیک و نظامی، مستقیماً “تصویر امنیت” (Security Image) یک کشور را هدف قرار می‌دهند. برای گردشگر خارجی، به خصوص گردشگران اروپایی و آسیای دور که حساسیت بالایی به ثبات دارند، تیترهای خبری مرتبط با جنگ به معنای یک چیز است: “لغو سفر”.

هزینه این ناامنی را کل اقتصاد پرداخت می‌کند:

  1. ارزآوری از دست رفته: صنعت گردشگری که قرار بود به عنوان یکی از ستون‌های اقتصاد غیرنفتی و منبعی برای ارزآوری عمل کند، به اولین قربانی تنش‌ها تبدیل شد. میلیون‌ها دلار ارز که می‌توانست وارد چرخه اقتصادی کشور شود، از دست رفت.
  2. تهدید سرمایه‌گذاری‌ها: سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی که در سال‌های اخیر با امید به رونق، اقدام به ساخت هتل، اقامتگاه‌های بوم‌گردی و تأسیسات گردشگری کرده بودند، اکنون با آینده‌ای مبهم و بازگشت سرمایه‌ای که به تعویق افتاده، روبرو هستند.
  3. شکنندگی برند ملی: سال‌ها تلاش برای بازاریابی و بهبود برند گردشگری ایران در بازارهای جهانی، با هر موج تنش در معرض نابودی قرار می‌گیرد. این شکنندگی، هزینه جذب مجدد گردشگران در آینده را به شدت افزایش می‌دهد.

این آمارها یک هشدار قرمز و جدی برای سیاست‌گذاران است. صنعت گردشگری ایران به مثابه ساختمانی شیشه‌ای است که در منطقه‌ای پر از سنگ قرار دارد. بدون وجود یک “چتر ثبات” پایدار و “دیپلماسی فعال” که بتواند تصویر امنیت ایران را در جهان تضمین کند، تمام برنامه‌ریزی‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها برای تبدیل شدن به یک قطب گردشگری، رویایی خواهد بود که با هر تنش منطقه‌ای، به راحتی فرو می‌ریزد. صورت‌حساب این جنگ را امروز، هتلداران، آژانس‌ها و هزاران فعال این صنعت پرداخت می‌کنند و فردا، کل اقتصاد ایران با از دست دادن یک موتور رشد قدرتمند، هزینه آن را خواهد پرداخت.

 

ارسال نظر